یه کنج دلبرانه



 

سنگ ها را نمی دانم .
اما گنجشک ها مفت نیستند !
قلبشان می تپد .
نگویید سنگ مفت ، گنجشک مفت .
بعضی آدم ها ؛ ناخواسته ؛ همیشه متهم اند !
همیشه مقصرند بخاطر سکوتشان .
مهربانی شان .
گذشت شان .
بی کینه بودن شان .
کمک نخواستن شان .
بی آزار بودن شان !
گویی جان می دهند برای اتهام بستن .
و از همه بدتر این که خوبی های شان زود فراموش می شود !

 #عادل_دانتیسم


 

می‌دانم بانو وقتی‌ که دلت می‌گیرد جلوی آینه می‌ایستی‌ و کمی‌آرایش‌ می‌کنی‌ و
کمی‌ عطر می‌زنی کمی‌ نیشخند می‌زنی‌ به خودت .

به دلتنگی‌هایت که برایشان‌ نقاب می‌دوزی و هیچ‌ کس‌شک نمی‌کند که تو خسته‌ترین‌ زن‌ دنیایی .


 

خوشی های بزرگ زیاد مهم نیستند .
مهم اینه که آدم بتونه 
با چیزهای کوچک خیلی خوش باشه .
بابا جون من رمز بزرگ خوشبختی رو پیدا کرده ام 
و آن این است که باید برای حال زندگی کرد 
و اصلا نباید افسوس گذشته رو خورد 
و یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده رو برد.

بابا لنگ دراز
#جین_وبستر 


 

به تو دست می‌سایم و 
جهان را درمی‌یابم .
به تو می‌اندیشم و زمان را لمس می‌کنم .
معلق و بی‌انتها .
عُریان .
می‌وزم ، می‌بارم ، می‌تابم
آسمانم ، ستارگان و زمین

و گندم عطرآگینی که دانه می‌بندد .
رقصان
در جان سبز خویش
از تو عبور می‌کنم
چنان که تُندری از شب
می‌درخشم
و فرومی‌ریزم .

#احمد_شاملو


 

یاد بگیر جانم !
دوست داشتن
برای خاطر چشم و ابرو نمی ماند
عشق ؛ به احترام اندام تراشیده ی هیچکس روی پاهایش نمی ایستد .
فراموش نکن ؛ برجسته ترین لباس ها آخر سر جایش گوشه ی کمد ، لا به لای یک دنیا لباس های خانگی گشاد که تو را هم بستر رویاهای شیرین شبانه می کنند ، جا خوش می کند .
یادت نرود ؛ دنیا دنیا لوازم آرایش هم که داشته باشی ؛ با یک آب تمامش پاک می شود و تو می مانی !
خود تو که به گمانم یادت رفته وقتی لبخند می زنی ، زیباترین مخلوق خدا را نشان دنیا می دهی .
به دلت بسپار ؛ اگر کسی آمد که خود تو را که روزهایی می رسد که هیچ حوصله ی آراسته بودن را هم نداری ؛ نگاه خواهانش را به تو بدوزد
و بگوید :
امروز کدام یک از لبخند هایت را پوشیده ای که اینقدر دلنشین تر شده ای ؟
خودش را بسپارد به روزگارش تا تو بشوی
بانویِ لحظه هایش !

#عادل_دانتیسم


 

کسی نمی‌تواند به طبیعت بگوید چرا زمستان شدی ؟ چرا پاییز نماندی ؟ کسی نمی‌تواند به برف بگوید که چرا آب شدی ؟
یا اصلاً چرا آمدی که آب بشوی ؟
کسی نمی‌تواند به زمین اعتراض کند که چرا انقدر سرد می‌شوی .
کسی نمی‌تواند به پاییز بگوید که چرا دلگیری ؟ چرا برگ‌ها را حرام می‌کنی ؟ چرا زرد می‌شوی ؟ چرا اخم می‌کنی ؟ چرا اشک می‌ریزی ؟
کسی به تابستان نمی‌گوید که چرا انقدر گرمی ؟ کسی نمی‌پرسد که بارانت کو ؟ 
از همه مهم‌تر بهار که همه‌چیز تمام است و هیچ‌کس به بهار نمی‌گوید که تا الان کجا بودی ؟ و کسی نمی‌گوید چرا همیشه نمی‌مانی ؟
هیچ‌کس از تابستان توقع برف ندارد و هیچ‌کس از زمسنان توقعِ گرمای تابستان و کولر آبی ندارد
همان‌قدر که طبیعت حق دارد همیشه بهار نباشد آدم هم حق دارد آدم حق دارد یک‌وقت‌هایی زمستان باشد حق دارد یک‌وقت‌هایی سرد باشد یک‌وقت‌هایی دل‌گیر و گریان باشد یک‌وقت‌هایی به طرزِ خفه کننده‌ای گرم باشد
گذرِ فصل‌ها طبیعت آدم است آدم همیشه بهار نیست
#کیومرث_مرزبان


 

وقتی که راه نمی روی ، زمین هم نمی خوری .
این " زمین نخوردن " محصول س است نه مهارت .

وقتی تصمیم نمی گیری وکاری نمی کنی ، مسلما اشتباه هم نمی کنی ؛ این "اشتباه نکردن" محصول انفعال است نه انتخاب .

خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را برخود ببندی و فقط پرهیز کنی ، خوب بودن در انتخاب های صحیح ماست که معنا پیدا کرده و شکل می گیرد .

اشتباه کنید اما آن را مجددا تکرار نکنید !!

املای ننوشته غلط هم ندارد .


 

شاد زندگی کن .
لباسای رنگی رنگی و شاد بپوش .
بهترین صبحانه یه لیوان آب و بعد از نیم ساعت خوردن مقداری میوه ست .
بهترین ساعت خواب 10 شب تا 4 صبحه ، اما حتی اگه شب و دیر خوابیدی ، صبح زود بیدار شو .
زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن ((:

فقط و فقط آهنگ هایی گوش کن که ملودی شاد و متن مثبت دارن .
روزی چند دقیقه با یه آهنگ شاد و دلچسب برقص .

توی حموم آواز بخون .
بی مناسبت برای خودت و دیگران کادو بخر .

تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن .
مطالعه رو تو برنامه همیشگیت داشته باش .

برو استخرو ماساژ و لذت ببر .
قاصدک بگیرو آرزو کن ، آرووووم فوتشون کن .

قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن .
هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن
اخم نکن !

همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی
فقط خواستم یه چیزی بهت بگم :
هر جا وایسی و دچار روزمرگی بشی ، مُردی .
بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله .
برای خسته شدن خییییییییلی زوده .
بذار هرکی هرچی دوس داره فکر کنه تو برای مردم زندگی نکن تو شاد باش
لبخند روی صورتت هرگز فراموش نشه .
#ناشناس
#خوندنی 


 

زندگی ، بدون روزهای سخت نمی شود .
روزهای سخت ، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند ، در زیر پاهای تو ، اگر بخواهی .
فراموش نکن !
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت 
و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت ، سهمی از یاد نرفتنی دارند .

 #نادر_ابراهیمی


 

دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده .
برای شیطنت های بی وقفه .
بیخیالی های هر روزه .
ناز و کِرِشمه های من و آینه .
خنده های بلند و بی دلیل .
برای آن احساساتِ مهار نشدنی .
حالا اما .
دخترکِ حساس و نازک نارنجیِ درونَم چه بی هَوا این همه بزرگ شده !!
چه قدی کشیده طاقتم .
ضرباهنگِ قلبم چه آرام و منطقی میزند .
چه شیشه ای بودم روزی .
حالا اما به سخت شدن هم رضا نمی دهم !
به سنگ شدن می اندیشم .
اینگونه اطمینانش بیشتر است !
جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را قهوه های تلخ و پر سکوت امروز گرفته است !
این روزها لحنِ حرف هایم اینقدر جدی است که خودم هم از خودم حساب می برم .
در اوجِ شادی هم قهقهه سر نمی دهم و تنها به لبخندی اکتفا می کنم !
چه پیشوند عجیبی است کلمه خانم !!!
همین که پیشِ اسمت می نشیند ، تمامی سر خوشی و بیخیالیت را از تو می گیرد و به جایش وزنه ی وَقار و مِتانت را روی شانه ات می گذارد .
نه این که تمامی اینها بد باشد ، نه !
فقط خدا کند وزن شان آنقدر سنگین نشود که دخترکِ حساس و شیرینِ درونم زیر سنگینی آن بمیرد

#تهمینه_میلانی 


 

توی دنیا کسی هست که تا به حال به او اهانتی 
نشده باشه ؟
به خودِ من آنقدر تا به حال اهانت شده که دیگه از توهین کسی نمی‌رنجم .
وقتی نمی‌توانم عکس العملی نشون بدم چه کار باید بکنم ؟
رنجیدن مانع از این میشه که آدم کارش رو انجام بده و اگه آدم بخواد دنبال قضیه رو بگیره وقتش تلف میشه 
زندگی همینه دیگه .

من اول ها از توهین مردم خیلی اوقاتم تلخ می‌شد ولی بعداً که خوب فکرش رو کردم دیدم که همه ی اونها دل شکسته اند .
 هرکس می‌ترسه که از همسایه اش تو سری بخوره به همین جهت سعی داره که دست پیش بگیره تا پس نیفته .

#مادر
#ماکسیم_گورکی


 

ما آمده ایم که با حضورمان ، جهان را دگرگون کنیم .
نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند : از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر .
ما باید وجودمان

و نفس کشیدنمان

و راه رفتنمان

و نگاه کردنمان

و لبخند زدنمان

هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود .

ما نیامده ایم فقط به خاطر آن که همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان ، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند .

#نادر_ابراهیمی 


 

در حوالی روزمره‌گی‌هایمان ، جای خالی زندگی عجیب توی ذوق می زند .

شاید یادمان رفته است زندگی ساده‌ترین اتفاق قشنگی‌ست که در بوییدن عطر گلهای شب بو

در هوس بستنی در سرمای زمستان .

در رقص باران روی گونه پنجره .

در حنجره کوک پرندگان در دمدمه‌های صبح .

در چشمان مادربزرگ و لبخند پدربزرگ .

در سوز زمستان که از لای پنجره دستی به استخوان‌مان می کشد .

در صدای بادهای عصرانه پاییز .

 در چای تازه‌دم مادر و اخمهای خندان پدر ؛ درحال فریاد است .
زندگی هنوز زیر کرسی مادربزرگ با قصه‌هایش گرم می شود و صبح ها سرکوچه اولین کسی‌ست که صبح بخیر را سرزبانم می ریزد .

زندگی را یادمان نرود ما فقط یکبار اجازه به آغوش کشیدنش را به ارث برده‌ایم .
#ناهید_آقاطبا


 

روزتو هدر نده .
ماجراجو باش .

منظورم از ماجراجویی اینه که برای روزت یه لیست پر از کارهای جور وا جور بسازی .
هر روز یه کار جدید انجام بده .
هرکاری که میتونی برای خودت انجام بده .
کاری که لبخندت رو لبت بیاره .
ورزش کن .
هرروز در کنار کارهات مقداری زمان به شکرگذاری اختصاص بده .
به شعر خوندن .
کتاب خوندن .
گوش دادن به موسیقی .
فیلم تماشا کردن .
نگاه کردن به آسمون و پرنده ها .
تصور کردنِ رؤیاهات .
و یادت باشه هرروز یه قدم به سمت هدفت برداری .
اینجوری حس فوق العاده ای به خودت پیدا می کنی و آخر شب از خودت که از روزت به بهترین شکل استفاده کردی راضی خواهی بود .
کاری رو انجام بده که فکر میکنی درسته .
این وسط بعضی از اطرافیانمون هستن که حرفاشون ممکنه آرامشمون رو مختل کنه .
وظیفه ی تو اینه که اینقدر سفت در گوشاتو بگیری که حرفای منفیِ هیچ کدوم شون رو نشنوی .
یادت باشه همه ی ما نویسنده ایم نویسنده ی داستان زندگیِ خودمون .

اگر زمانی یه کتاب بنویسی بهترین ماجراهارو برای شخصیت های داستانت در نظر میگیری .حالا وقتشه این کار رو برای خودت انجام بدی .
داستان زندگی خودت رو بساز . هر روزت یه صفحه از کتاب زندگیت رو میسازه .
باید طوری بنویسی که سالها بعد از خوندنش نهایت لذت رو ببری و به خودت افتخار کنی .

اینکار رو بکن .


 

اونا اکثراً  رابطه خوبی ندارن و از درکِ شرایط عاجزن و اختیارِ کنترلِ حرفهایی که از دهانشان بیرون میاد رو ندارن .
اگه بخواید کلِ زندگیتون به حرفای همچین ادمایی فکر کنید تمام اوقاتتون رو تلخ میکنید .
آدمهای احمق تخصصِ خوبی در خراب کردنِ حالِ آدما دارن .
کافیِ وقتی صحبت میکنن با لبخند از کنارِ کوته فکری هاشون رد شید و به زندگی تون برسید .


 

صبح زود برخاستن ، طعم تمام روز را عوض می کند .
کارها هم چقدر جلو می‌افتد .
 میدانی ؟ 
صبح زود عطر غریبی دارد ، عطری که در انتهای صبح زود تمام می شود و هرگز به مشام آن ها که تا کَمرکِش ظهر می خوابند ، نمیرسد .
کسالت ، کسالت می‌آورد .
خواب ، خواب.

#نادر_ابراهیمی 
#یک_عاشقانه_آرام


 

جاهای خالی را پر کنید و همیشه در ذهنتان تکرار کنید "

مهمترین فرد زندگی من نامش  . است . 

مهمترین هدف یکساله من . است . 

مهمترین هدف پنج ساله من . است . 

سه ارزش مهم زندگی ام که حاضرم وقتمو به خاطرشون صرف کنم .و.و. هستند . 

بهترین دوست قابل اعتماد من . است .
بزرگترین نقطه قوت من. و بزرگترین ضعف من است .

✅برای داشتن زندگی بهتر و با نشاط تر از این روش استفاده کنید .

#تلنگر_مثبت


 

نیمی از نگرانی ها و اضطراب های ما مربوط به نظر دیگران » است ، ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم !
نظر دیگران ، تصوری خام یا یک وهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند . نظر دیگران به نخی بند است و ما را برده ی آنان می کند ؛ برده ی نظراتشان و بدتر ، برده ‌ی آنچه وانمود می‌ کنند به نظرشان می‌ رسد !

#اروین_د_یالوم


 

میدونی مشکل دقیقا اونجاییه که خیلی وقتها اطرافیانت رو میبخشی به خاطر تمام کارهایی که در حقت کردن و با خودت میگی عیب نداره دوسش دارم .

کار خیلی خوبی هم میکنی ولی وقتی به خودت میرسه شروع میکنی به نقد خودت و تمام گذشته رو بارها و بارها دوره میکنی و برای هر لحظه‌اش از خودت جواب میخوای. به جواب نمیرسی و خودت رو محکوم میکنی و نمیدونی اون محکومیت با تو چیکار میکنه .

دعا میکنم خودت رو ببخشی برای تمام کارهایی که در حق خودت کردی و برای تمام لحظاتی که کارهایی کردی که در حد تو نبود و خودت رو توی موقعیت هایی قرار دادی که "تو" نباید باشی. خودت رو ببخشی برای تمام آدم های اشتباهی که در تمام سالها توی زندگیت راه دادی. برای انتخاب هایی که فکرشو نمیکردی آخرش اینطوری بشه. خودت رو ببخشی برای اینکه عشق رو به کسی لقب دادی که لایقش نبود

امیدوارم خودت رو ببخشی برای تمام لحظاتی که اشتباه حساب کرده بودی و فکر میکردی آینده با اون آدم شکل میگیره. فکر میکردی همونیه که قراره بهترین هارو در کنارش تجربه کنی و همونیه که لطافت روح تورو می شناسه. همونیه که ابعاد خاص شخصیت تورو پیدا میکنه ولی دقیقا همونی شد که به بدترین شکل قلبت رو شکست و تمام "دوستت دارم هاش" به دروغ تبدیل شد و باعث شده هنوز هم که هنوزه خودت رو سرزنش کنی و فکر کنی ایراد از تو بوده که رفت یا که اصلا حرف عاشقیِ هیشکی رو دیگه باور نکنی

خودت رو ببخشی چون اجازه دادی اینطوری روی تو اثر بذارن و ردپاشون رو توی زندگی تو جا گذاشته باشن که هنوز هم هر روز صبح که بیدار میشی احساس کنی توی سینه‌ت درد میکنه

به من گوش کن هربار که یاد خاطرات گذشته‌ت افتادی و یه چیزی دست انداخت دور گلوت، به خودت بگو من خودم رو بخشیدم. مثل کسی که خیلی دوسش دارم. بخشیدمت و میخوام دوباره زندگی رو تجربه کنم ولی این بار با شناختی که از دنیا و آدم‌هاش دارم و درسی که گرفتم

خودت رو ببخشی چون اینطوری یاد میگیری که اونی که رفته و اونی که آزارت داده تقصیر تو نبوده و در اون لحظه تو بهترین تصمیم هارو گرفتی. اصلا اگر انتخاب های اشتباه نداشتی چطوری میتونستی آدم های درست رو تشخیص بدی؟ چطوری میتونستی اونی رو که در کنارت مونده انقدر دوست داشته باشی

خودت رو ببخش و من مطمئنم تو بازهم دوستای خوبی پیدا میکنی و بازهم عاشق میشی. میدونم عاشق اونی میشی که ذره ذره تورو کشف میکنه و تو اون عشقی رو بهش هدیه میدی که همیشه انتظار داشتی خودت هم دریافت کنی. به شرطی که  خودت و تمام اشتباهاتت رو ببخشی و بذاری آدم‌ها وارد زندگیت بشن ولی این بار تو میدونی که در حد تو هست و با کی همدم بشی

#نسیم_بریسا ❤️
#خواندنی 


 

۳۵ موضوعی که در پیری
انسان به آن‌ها غبطه خواهد خورد!  

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌‌گوید جوانی را جوان‌ها به هدر می‌‌دهند. شاید اگر بدانید پیرها به چه چیزهایی غبطه می‌‌خورند بتوانید بهتر جوانی کنید:

۱. چرا وقتی می‌توانستم سفر کنم، نکردم!
۲. چرا زبان دومی نیاموختم!
۳. چرا وقتم را به خاطر رابطه‌ای تمام شده تلف کردم!
۴. چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالم‌تر و بدون چروکی داشته باشم!
۵. چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقه‌ام به کنسرت نرفتم!
۶. چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷. چرا ورزش اولویت اصلیم نبود!
۸. چرا خود را گرفتار سنت‌ها کردم!
۹. چرا از کاری که متنفر بودم استعفا ندادم!
۱۰. چرا بیشتر درس نخواندم!
۱۱. چرا باور نکردم زیبا هستم!
۱۲. چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!
۱۳. چرا به راهنمایی‌های والدینم گوش ندادم!
۱۴. چرا خودخواه بودم!
۱۵. چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!
۱۶. چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم!
۱۷. چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمی‌خوردم!
۱۸. چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!
۱۹. چرا از خود دفاع نکردم!
۲۰. چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!
۲۱. چرا بیشتر مراقب دندان‌هایم نبودم!
۲۲. چرا قبل از مرگ مادر و پدربزرگ سوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!
۲۳. چرا همیشه کار کردم!
۲۴. چرا آشپزی یاد نگرفتم!
۲۵. چرا از زمان حال لذت نبردم!
۲۶. چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!
۲۷. چرا گرفتار کلیشه‌های فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!
۲۸. چرا دوستی‌هایم را ادامه ندادم!
۲۹. چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!
۳۰. چرا انسان ریسک‌پذیری نبودم!
۳۱. چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!
۳۲. چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!
۳۳. چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!
۳۴. چرا به اندازه کافی با افرادی که دوست‌شان داشتم وقت نگذراندم!
۳۵. چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفن نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم!

#اندکی_درنگ


 

میدونی آدم بی احساس وجود نداره !
اما هست آدمی که تصمیم گرفته باشه یک روز
احساسش رو به هر نحوی ، از همه قایم کنه !
همه چیز به شرایطی که پیش میاد برمیگرده !
یکی هیچوقت از اینکه همیشه با احساسش عمل کرده پشیمون نیست
و یکی هرچی کشیده از احساسش کشیده !

#امیرعلی_ق
من سر قولم هستم


 

یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری .

دیگه میتونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی .

یه جور رهایی و بی احساسی کامل ، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمیکنی ، به همه لبخند میزنی .
کتاب : قهوه سرد آقای نویسنده 
| #روزبه_معین |


 

گفت: این روزها کمی افسرده به نظر می رسی.

گفتم: واقعا؟

گفت: حتما نیمه شبها زیادی فکر می کنی. من فکر کردن های نیمه شب را کنار گذاشته ام.

گفتم: چطور تونستی این کار را بکنی؟

او گفت: هر وقت افسردگی به سراغم میاد، شروع به تمیز کردن خانه می‌کنم. حتی اگر دو یا سه صبح باشد. ظرف‌ها را می‌شویم، اجاق را گردگیری می‌کنم، زمین را جارو می‌کشم، دستمال ظرف‌ها را در سفیدکننده می‌اندازم، کشوهای میزم را منظم می‌کنم و هر لباسی را که جلوی چشم باشد اتو می‌کشم.
آن قدر این کار را می‌کنم تا خسته شوم، بعد چیزی می‌‌نوشم و می خوابم. صبح بیدار می‌شوم و وقتی جوراب‌هایم را می‌پوشم، حتی یادم نمی‌اید شب قبل به چه فکر می‌کردم.

بار دیگر به اطراف نگاهی انداختم. اتاق مثل همیشه تمیز و مرتب بود.

گفت: آدم ها در ساعت سه صبح به هر جور چیزی فکر می کنند. همه ما اینطور هستیم. برای همین هر کدام مان باید شیوه ی مبارزه خود را با آن پیدا کنیم .

کتاب : کجا ممکن است پیدایش کنم؟
| #هاروکی_موراکامی |


 

زندگی در اعماق امن است
اما زیبا نیست .

ماهی‌هایی که در اعماقند صید نمی‌شوند اما
طلوع خورشید را نمی بینند .
کشتی ها را نمی بینند
اسبی را که اکنون پا در دریا گذاشت .
آن را هم نخواهند دید .

بله 
زندگی در اعماق غم انگیز است .

#رسول_یونان


 

کلبه ای خواهم ساخت .
در دیاری که در آن ، ردّی از آدم ها نیست .
هیچکس آنجا نیست .
دور خواهم شد از این شهر ، از این حصر ، از اجبار ، جنون .
میله های قفسِ عادت را ؛
به درَک خواهم داد ،

و به خورشید ، سلام . 
و رها خواهم شد ،
و رها خواهم زیست .
بوف ها ، در دلِ شب همدمِ تنهاییِ من
ماه ، امّیدِ شب و
رود ، لالاییِ من .
خاکِ اطراف من از ریشه ی گل ها لبریز ،

بیشه ام غرق در آرامش اعجاب انگیز .
آسمان ها آبی .
شاپرک ها خندان .
و زمین ، سبز و دلم بی خبر از بیتابی .
دل به دریا که زدم ، خواهم رفت 
کلبه ای خواهم ساخت .
و خودم را به تماشای سکوت 
و به آغوشِ خدا خواهم داد .

#نرگس_صرافیان_طوفان‌


 

آخرش به یک جائی میرسی میفهمی که تنها آدم مورد اعتماد زندگی خودت هستی .
خودت تنها کسی هستی که زیر پایت را خالی نخواهد کرد .
خودت تنها کسی هستی که خودت را دوست دارد .
تنها کسی که حرفت پیش او میماند خودت هستی .
گاه سخت این را میفهمی ، گاه در هاله ای از رنج و سوءتفاهمات .
اعتماد سخت بدست می آید و راحت از دست میرود .


 

دعوا  کن ولی با کاغذت !!!
اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد ، ھر چه خواستی به او بگویی
روی کاغذ بنویس ، خواستی ھم داد بکشی تنها سایز کلمات را بزرگ کن نه صدایت را
آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن آنوقت خودت قضاوت کن .
حالا می توانی تمام خشم نوشته ھایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی .
دلی ھم نشکانده ای وجدانت را هم نیازرده ای خرجش ھمان مداد و پاک کن بود نه بغض و پشیمانی

گاھی می توان 
از کوره خشم پخته تر بیرون آمد

#دکتر_الهی_قمشه_ای


 

ما را مثل عقرب بار آورده‌اند ؛ مثل عقرب !
ما مردم ، صبح که سر از بالین برمی‌داریم تا شب که کـپه مرگمان را می‌گذاریم ، مدام همدیگر را می‌گـَزیم !
بخیلیم ؛ بخیل ! خوشمان می‌آید که سر راه دیگران سنگ بیاندازیم ؛ خوشمان می‌آید که دیگران را خوار و فلج ببینیم .
اگر دیگری یک لقمه نان داشته ‌باشد که سق بزند ، مثل این است که گوشت تن ما را می‌جوَد ! تنگ نظریم ما مردم . تنگ نظر و بخیل ! بخیل و بدخواه . وقتی می‌بینیم دیگری سر گرسنه زمین می‌گذارد ، انگار خیال ما راحت تر است . وقتی می‌بینیم کسی محتاج است ، اگر هم به او کمک کنیم ، باز هم مایه خاطر جمعی ما هست . انگار که از سرپا بودن همدیگر بیم داریم !

#محمود_دولت‌آبادی



در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها ، به حالت مردم ، به اندامشان ، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم . هرچه بیشتر نگاه میکنم بیشتر از خودم می پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است ؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم : نقاب اندوه ، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی . 
گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است . وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است. فقط بغض و کینه ، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است .

#سوزانا_تامارو


 

تا سوار تاکسی شدم راننده گفت : تو که سواد نداری چرا می نویسی تو رومه هم چاپ می کنی ؟» گفتم : شما از کجا می دونین من بی سوادم ؟»

 گفت : این چی بود هفته پیش نوشته بودی؟»

گفتم: چی نوشتم؟»

راننده تاکسی گفت: شعر صائب را غلط نوشته بودی . 
اصل شعر اینه که یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت .

در بند این نباش که مضمون نمانده است.

ولی تو به جای مضمون نوشته بودی موضوع .»

 به مسافرهای تاکسی نگاه کردم : یک آقای حدودا 60 ساله ، یک خانم حدودا 30 ساله و پسر جوانی که به نظر دانشجو می رسید توی تاکسی بودند و هر سه داشتند به من بی سواد نگاه می کردند . حس خوبی نبود . 

خواستم از زیر بار این نگاه های سرزنش بار بیرون بیایم .

گفتم : بله تو خیلی از نسخه ها مضمونه ولی تو بعضی از نسخه ها هم موضوع ثبت شده .»

 مرد 60 ساله گفت : تو هیچ نسخه یی از دیوان های صائب موضوع نیومده.»

گفتم: مگه شما همه نسخه ها را خوندین؟»

مرد گفت: بله».

گفتم: مگه می شه؟»

مرد گفت: بله»

گفتم: شما چه کاره اید؟»

مرد گفت: استاد دانشگاه. ادبیات فارسی»‌

‌ با خودم فکر کردم چرا باید سوار تاکسی ای شوم که راننده اش صائب خوان باشد و مسافرش هم استاد ادبیات فارسی دانشگاه ، آن هم دقیقا روزی که هفته قبلش شعری از صائب را اشتباه نوشته بودم .
 چاره یی نبود ، گفتم: ببخشید. اشتباه کردم.»

راننده خندید و گفت : این شد. همه اشتباه می کنن اشکالی هم نداره به شرطی که بعدش معذرت بخوان.» با خودم فکر کردم کاش برای بقیه اشتباهات زندگی ام هم معذرت خواسته بودم ولی دیدم خیلی وقت ها حتی نفهمیدم که اشتباه کرده ام، مثل همین هفته قبل و کسی هم نبود که بگوید اشتباه کرده ام. حیف.‌
 #سروش_صحت



تنها که باشی راحت‌تر با زندگی کنار می‌آیی .

خیالت گرم کسی نیست که با نبودنش سر کنی .
می‌شود ساعت‌ها روی سنگ فرش‌های خیابان قدم بزنی چه باران ببارد یا نبارد .

فصل می‌خواهد پاییز باشد یا تابستان .

تنهایی که کهنه می‌شود ، شب‌ها هم سرت را با همین کهنگی گرم می‌کنی .

هوای دو نفره هم دیگر در کتت نمیرود جانم .

جان می‌گیری با تکه کلامی از شوپنهاور ، سکانسی از براندو ، دیالوگی از قیصر خودمان ، گوشت عادت می‌کند به ترانه‌های قدیمی .
اما چقدر خودت را گم کنی بین این همه حس بی‌جان ؟

آدم است دیگر دوست دارد یک روز گم شود میان کسی که حجم بودنش تمامی ندارد .
#سعید_زارعی


 

گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش .
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر .
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند .
خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت 
بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کنی .
خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن .
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند .
آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ، هرچقدر متواضع تر باشی ، بیشتر تو را لِه می کنند !
با ارزش باش .
بگذار شبیهِ یک گنجینه ، دنبالت بگردند .
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن .
اگر هم کردی ، لااقل ، گران باش !


 

حوالی ٦٠ سالگی چه خبره؟ 

جمله فرانسوی ای را که یادم نیست از که شنیده بودم و فقط به صرف اینکه فرانسوی بود و قشنگ ، با همان زبان فرانسوی بر روی یک بنر دادم که برای تبریک روز تولدش بنویسند 
زندگی از 60 سالگی آغاز می شود !

اما ته دلم باورم نمی شد که این جمله معنی داری باشد . یعنی چه؟ مگر ممکن است؟
و بعد فکر کردم که حتما برای دلخوشی است و روحیه دادن و از این حرف های امیدوار کننده .

و تو این دو سال این جمله را خیلی تکرار کردم تا نوبت به شصت سالگی خودم رسید و باز دوباره این سوال، چطور می شود که زندگی از شصت سالگی شروع شود ؟

اگر باور داشته باشیم که زندگی یعنی آزادی و یا به تعبیر دیگر آزادی یعنی زندگی ، می بینیم که سرآغاز واقعی این آزادی می تواند در 60سالگی باشد .

آزادی از بند خود باور نداشتن ، پایان امر و نهی و آغاز مهربانی با خود ، قبول شخصیتی که هستی و رهایی از تلاش برای تغییر آن ! 

این اولین احساس آزادی است .
 آرامش و پذیرش آن چه که هستی و نه سرزنش و نه به رخ کشیدن خطاهایی که مرتکب شدی .

دوم آزادی از اجبار به کارکردن مگر برای سرگرمی و لذت بردن
 آزادی از اجبار به خوردن مگر در حد زیستن و سلامت ماندن
 و آزاد شدن از تمایلات بیش از حد به جنس مخالف مگر برای استغنای روح و روان .

این آزادی ها آدم را به دنیای جدیدی سوق می دهد که می تواند سرآغاز زندگی باشد . آن هایی که قبل از 60 سالگی دار فانی وداع میکنند هیچ وقت لذت این آزادی را نمی چشند و ما هم اگرچه می دانیم برای همیشه زنده نخواهیم ماند ، اما می توانیم خنده های جوانی مان را در چین های پیشانی مان ببینیم .

این آزادی که تا هروقت بخواهی بیدار بمانی و تا هروقت بخواهی بخوابی و با هر دوستی اوقاتت را بگذرانی و هر برنامه ای را تماشا کنی و به آهنگ های مورد علاقه دوره جوانیت کرارا گوش دهی ، به دور و نزدیک سفر کنی ، کنار ساحل تا مدت ها قدم بزنی و با صدای امواج نجوا کنی و خاطرات عاشقانه جوانیت را در طنین این صداها زنده کنی .

هیچ کس نمی تواند اینها را از تو بگیرد .
تو زندگی نوینی را آغاز کرده ای.
تو این آزادی را با عبور از مرز 60 سالگی ات بدست اورده ای ؛ تو واقعا آزادی .
تو دیگر بخاطر از دست دادن یک موقعیت کاری و یا مالی پریشان نمی شوی ، تو دیگر گرفتار آینه نیستی

تو به داشتن و یا نداشتن مو و طاسی سرت اهمیت نمی دهی و حتی به آن به عنوان یک موهبت نگاه می کنی .
 می پذیری که شانه ملال است و سشوار فقط باعث اتلاف انرژی .

تو در 60 سالگی می فهمی که پایه زندگی محبت است و نه ثروت ، دوست داشتن است و نه حسد و میپذیری که زیبایی در سادگی است و نه تجمل گرایی .

آنچه که جمع کرده ای حالا دیگر چندان به کارت نمی آید و بخشش آنهاست که زندگی ات را سرشار از طراوت می کند .
 تو به این زندگی خوش آمدی

تو در 60 سالگی از قید تمام درگیری هایی که زندگی را به کام خود میکشد آزاد میشوی شصت ساله ها وقت آن است که این زندگی را شروع کنید .


 

عادت داشت نوک خودکار را بین لب‌هایش بگیرد . 
یک روز جامدادی‌اش را یدم و تمام خودکارهایش را بوسیدم .
می‌دانم صورت خوشی ندارد ولی عصر خودمانی‌ای بود ، فقط من و خودکارها .
وقتی بابا آمد خانه ازم پرسید چرا لب هایم آبی شده ،
می‌خواستم بگویم برای این‌که او آبی می‌نویسد .
همیشه آبی .

#استیو_تولتز
جزء از کل


 

غم به شما عمق می‌دهد و شادی ارتفاع . 
غم ریشه‌هایتان را گسترده می‌کند و شادی شاخه‌هایتان را . 
شادی مثل درختی است که به سمت آسمان می‌رود و غم مانند ریشه‌هایی که تا بطن زمین پایین می‌روند . هر دو مورد نیازند و هرچه درختی بلندتر شود ، هم‌زمان ریشه‌هایش عمیق‌تر می‌شوند .

#اوشو  


 

آدم ها جدا از عطری که به خودشون می زنن ، عطر دیگه ای هم دارن که اتفاقا تاثیر گذارتر هم هست .

عطر چشم هاشون .

عطر حرف هاشون .

عطری که فقط مختص شخصیت اون هاست و متاسفانه در هیچ مغازه ی عطر فروشی پیدا نمیشه .

 #روزبه_معین
قهوه سرد آقای نویسنده


 

من بَلَد ها رادوست دارم .
آنهایی که  
دوست داشتَن حالی شان می شَوَد . 

آنهایی که وقتی جانم صدای شان میکنی ، جان شان را قربانت می کنند .
آن هایی که مُدام حس شان را به تو یادآوری می کنند .
و به جای فرستادن یک قلب قرمز از حال دلشان برایت حرف می زنند .
آنهایی که وسط کلافگی عصر جمعه با یک پیام حالت را دگرگون می کنند .
آنهایی که هربار ، هرچند کوچک غافلگیرت می کنند .
یا با یک گل یا با یک محبت قشنگ .
گاهی هم با یک  دوستت دارم 
آنها که خندیدن را یادت می دهند .
و باعث می شوند ، خودت را بیشتر دوست داشته باشی .

بَلدها دوست داشتنی ترند !
یکدیگر را بلد باشید .


 

بعضی آدم ها
سعی می کنند حقارتشان را با تحقیرِ دیگران بپوشانند .

توهین می کنند ، افترا می زنند ، و برچسب های زننده می چسبانند .
با این آدم هایِ "بی فکر" کاری نداشته باشید .

"" این ها اگر قدرتِ تفکر داشتند که بی شعوریشان را جار نمی زدند !! ""

هر آدمِ عاقلی می داند که :
""هیچ کس روی صفت و رفتاری متمرکز نمی شود مگر این که آن را به میزانِ زیاد در درونِ خودش داشته باشد . ""
آدم هایِ سالم ، برای خودشان و دیگران ، ارزش قائلند .
آدم هایِ سالم ، توهین نمی کنند .


 

زندگی ، قبل از هرچیز زندگیست .
گل می‌خواهد ، موسیقی می‌خواهد ، زیبایی می‌خواهد . 
زندگی ، حتی اگر یکسره جنگیدن هم باشد ، خستگی در کردن می‌خواهد . عطر شمعدانی‌ها را بوییدن می‌خواهد . خشونت هست ، قبول ؛ اما خشونت ، أصل که نیست ! زایده است . انگل است . مرض است. ما باید به اصلمان برگردیم .
زخم را با زخم نمی‌بندند ! با نوار نرم و پنبه پاک می‌بندند ، با محبت ، با عشق .

 #نادر_ابراهیمی


 

من همیشه دوست دار یک زندگیِ عجیب و پر حادثه بوده‌ام .

شاید خنده ات بگیرد اگر بگویم من دلم می‌ خواهد پیاده دور دنیا بگردم! 
من دلم می‌ خواهد توی خیابان‌ها مثل بچه‌ها 
برقصم .
بخندم .
فریاد بزنم ! 
من دلم می‌ خواهد کاری کنم که نقضِ قانون باشد . 
شاید بگویی طبیعتِ متمایل به گناهی دارم ولی اینطور نیست .

من از این که کاری عجیب بکنم لذت می‌برم !
#فروغ_فرخزاد
اولین تپش‌های عاشقانه‌یِ قلبم


 

هر کسی که قدم به زندگی شما می گذارد ، یک معلم است حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشان تان داده است .
پس آگاهانه و با آرامش با اطرافیان رفتار کنید و از تنش و درگیرى و بحث بپرهیزید . 
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد ، همه‌چیز درست می‌ شود . از همه‌ چالش ‌ها لذت ببرید ؛ هنر زندگی ، دوست داشتن مسیر زندگی است . 
خوشبختی در مسیر است ، نه در مقصد . 

راز شاد زیستن 
#اندرو_میتیوس


 

خوشبختی ، نامه ای نیست که یک روز ، نامه رسانی ، زنگ در خانه‌ات را بزند و آن‌را به دست‌های منتظر تو بسپارد .

خوشبختی ، ساختن عروسک کوچکیست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر .

به همین سادگی

به خدا به همین سادگی .

اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد .

نه هیچ چیز دیگر

#نادر_ابراهیمی


 

تنها ماندن را خوب یاد بگیر این روزها عجیب به کارت می آید  .

عادت کن کسی نگرانت نشه 

عادت کن کسی سراغتو نگیره 

عادت کن کسی نازتو نکشه 

عادت کن تنها باشی تا بعد کسی منت محبتشو سرت نزاره  .

عادت کن به خیلیا سر نزنی و پی خیلیارو نگیری  .

عادت کن دلتنگ بشی و دلتنگت نشن  .

عادت کن بی دلیل بخندی وبا دلیل گریه کنی  .

عادت کن بفهمی و فهمیده نشی  .

تنهایی قشنگ ترین و بی منت ترین حس دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هچکس نداری  .


 

میگن در لحظه‌ی آخر زندگی ما چیزهای زیادی رو‌می‌بینیم و درک می‌کنیم .

و اونجاست که افسوس و شک به سراغ ما می‌آد .

مهمترین سوالی که ذهنمون رو مشغول خودش می‌کنه اینه‌ که آیا راضی بودیم ؟

آیا زندگی کردیم به اندازه کافی ؟

چی از زندگی فهمیدیم ؟ 

برای دنیا نه ؛ برای خودمون چه کارهایی انجام دادیم ؟

درلحظات آخر زندگی ؛ ما به ادراکی متفاوت و شاید ترسناک برسیم .

فکر به لحظه آخر گاهی اوقات لازمه ، برای بیدار شدنمون در لحظاتی که زندگیمون رو داریم هدر میدیم .

#پویان_اوحدى


 

کتاب "جای خالی سلوچ" محمود دولت آبادی را ورق می زدم .

جایی از کتاب نوشته بود  :

"روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند . روز و شب دارد ، روشنی دارد ، تاریکی دارد ، کم دارد ، بیش دارد .

دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده ، تمام می شود ، بهار می آید"

دیدم گوشه ی همین صفحه

نوشته ام  :

" از یک جایی به بعد ، حال آدم خوب نمی شود"

حرفم را پس گرفتم ، خط زدم جمله ی خودم را اصلا همانی که دولت آبادی گفته.

از یک جایی به بعد ، آدم آرام می گیرد ، بزرگ می شود ، بالغ می شود‌ و پای تمام اشتباهاتش می ایستد ، سنگینی تصمیمی که گرفته را گردن دیگری نمی اندازد .

دنبال مقصر نمی گردد .

قبول می کند گذشته اش را .

انکار نمی کند آن را .

نادیده اش نمی گیرد ، حذفش نمی کند ، اجازه می دهد هرچه هست ، هرچه بوده در همان گذشته بماند . حالا باید آینده را بسازد ، از نو ، به نوعی دیگر .

یاد می گیرد زندگی یک موهبت است ، غنیمت است ، نعمت است ،  قدرش را بداند و آن را فدای آدمهای بی مقدار نکند .

همه ی این ها را که فهمید یک آرامشی می آید می نشیند توی دلش ، توی روح و روانش .

اینجای زندگی همان جایی است که دولت آبادی گفته  :

اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خوب می شود .

#مریم_سمیع_زادگان


 

خدا نصیب تان کند آدم‌هایی را که حال خوب‌شان گره خورده به ثانیه ها و گذشته را در دیروز خاک کرده اند و آینده را به فردا واگذاشته اند .

همان‌هایی که غم هایشان را تبادل نمی‌کنند ،  لبخندشان را به چشمان تان گره می‌زنند و دوشادوش زندگی به رویاهایتان سند حقیقت می‌زنند .

 خنده های شان به غم هایتان بال پرواز می‌دهند .

ردپایشان را که دنبال کنید به حال خوب بچگی می‌رسید .

شاید بودن شان به چشم نیاید ولی نبودشان 

امان از نبودشان  .

خدا نصیبتان نکند .

 #ناهید_آقاطبا


 

وقتی از ته دل بخندی .

وقتی هر چیزی را به خودت نگیری .

وقتی سپاس‌گزار آنچه که هست باشی .

وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی .

 آن زمان است که واقعا زندگی می‌کنی .

بازی زندگی ، بازی بومرنگ‌هاست .

اندیشه‌ها ، کردارها و سخنان ما ، دیر یا زود با دقت شگفت‌آوری به سوی ما بازمی‌گردند .

زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره‌ای آرزو کند ، هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد .

چهار اثر از فلورانس


 

جسارت داشته باش و زندگی کن اما جوری که خودت دوست داری .

نه جوری که دیگران از تو انتظار دارند .

مهم نیست که تا مقصدت می رسی یا نه .

و مهم نیست که تمامِ آرزوهایت محقق می شوند یا نه .

مهم این است که حالِ دلت خوب باشد .

پس تا می توانی شاد باش

و از لحظه لحظهٔ زندگی ات لذت ببر

و خودت باش .

خودت حاکم و معیار و قاضیِ کارهای خودت .

خودت همه کاره ی دنیای خودت .

و انگیزهٔ آرزوهای خودت .

تو نیاز به تاییدِ هیچکس نداری .


 

زندگی حتی وقتی انکارش می کنی ، حتی وقتی نادیده اش می گیری ، حتی وقتی نمی خواهی اش از تو قوی تر است .
از هر چیز دیگری قوی تر است .

آدم هایی که از بازداشتگاه های اجباری برگشته اند دوباره زاد و ولد کردند .

مردان و نی که شکنجه دیده بودند ، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه هاشان را دیده بودند ، دوباره به دنبال اتوبوس ها دویدند ، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند . باور کردنی نیست اما همین گونه است .

زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است .


پندهای 22 گانه زرتشت که هزاران سال پیش آن را به ما آموخته و به یادگار گذاشته :

_ نه به راست و نه به دروغ هرگز قسم مخور

_ خود برای خود، همسر برگزین

_ به ضرر کردن کسی خوشنود مشو

_ دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی

_ نیک باش تا زندگانی به نیکی گذرانی

_هرگز ترشرو و بدخو مباش

_ تا جایی که می توانی ، از مال خود داد و دهش نما

_ کسی را فریب مده تا دردمند نشوی

_ از هرکس و هرچیز مطمئن مباش

 

_ آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه

نیامده است رنج و اندوه مبر

_ پیش از پاسخ دادن بیاندیش

- هیچکس را تمسخر مکن

 

_ فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی

_ بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

_ سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی

 

_ با مردم یگانه باش تا سرآمد و مشهور شوی

_ راستگو باش تا پایدار باشی

_فروتن باش تا دوست بسیار داشته باشی

_ مطابق وجدان خود رفتار کن که کامروا

شوی

_جوانمرد باش تا آسمانی باشی

_ روان خود را به خشم و کینه آلوده مساز

_ دردین و مذهب افراط نکن تا پاک و راست

گردی


 

افراد شاد در دو ویژگی شخصیتی با دیگران تفاوت دارند :

_ ویژگی های رفتاری شامل :

 تمرکز بیشتری بر فعالیتهای لذت بخش دارند .

 از معاشرت با افراد منفی بین پرهیز می کنند .

 صبر و حوصله بیشتری دارند .

 شوخ طبعند و در شرایط سخت روحیه طنز خود را حفظ می کنند .

 بجای عبور از بسیاری موانع ، آنها را دور می زنند .

_ ویژگی های بینشی شامل :

 عادت به نگاه مثبت دارند و خوش بین هستند .

 اعتماد به نفس بالایی دارند .

 توقعات و انتظارات محدودی از دیگران دارند .

 نمی توانید احساس خشم ، کینه و انتقام را در این افراد به راحتی تحریک کنید .

 از شادی دیگران واقعا شاد می شوند.


 

گاهی آدم ترجیح می‌دهد با گوسفندها زندگی کند که لال‌اند و فقط دنبال آب و غذا هستند  !

یا ترجیح می‌دهد مثل کتاب‌ها باشد که وقتی آدم دلش می‌خواهد گوش بدهد ، داستان‌های باور نکردنی برایش تعریف می‌کنند .

وقتی با آدم‌ها حرف می زنی ، چیزهایی می‌گویند که نمی دانی چجوری به گفتگو ادامه بدهی  !

# پائولو کوئلیو

کیمیاگر


 

رفیق ، زندگی را بدان گونه که مردمان به تو عرضه می‌دارند مپذیر .

پیوسته به خود بقبولان که زندگی ، زندگی تو یا دیگران ، می تواند زیباتر از این باشد . 
به هیچ روی آن زندگی دیگر را مپذیر ؛ آن زندگی آینده را که شاید تسلی‌ بخش‌مان باشد و یاری‌مان دهد تا آسان‌تر به رنج‌های این یک گردن نهیم . 
از روزی که رفته‌رفته دریابی که مسئول بیشتر رنج‌های زندگی نه خدا بلکه بشر است ، دیگر بدان‌ها تن در نخواهی داد .⁣
#آندره_ژید
⁣⁣مائده‌های زمینی


 

همهٔ ما سرعت های خاص خودمان را داریم و باید با همین سرعت های طبیعی مان حرکت کنیم .
هنگامی که ریتم صحیح خود را دریافتید ، کارایی بیشتری خواهید داشت .

در این صورت ، اعمال تان پر جنب و جوش و بی قرار نخواهد بود ، بلکه کاملا نرم و روان پیش می رود و بازدهی بیشتری دارد .
اگر بتوانید کارهایی کم ولی زیبا و کامل انجام دهید ، احساس شادی و رضایت می کنید .

احتیاجی نیست کارهای زیادی انجام دهید .

اگر حتی یک کار انجام دهید که به شما رضایت کامل ببخشد ، کافی است .

#اشو
در_هوای_اشراق


 

برای این که اعتماد به نفس داشته باشیم ، با تمام قوای خود زندگی کنیم و در مورد خودمان احساس خوبی داشته باشیم ، چه باید بکنیم ؟
باید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم و این کار را با بهبود بخشیدن عزت نفس‌مان آغاز کنیم . 
باید یاد بگیریم هر آنچه هستیم ؛  اعم از گذشته‌مان ، اشتباهات‌مان ، بدگمانی‌هایمان ، ضعف‌هایمان و ترس‌هایمان را دوست بداریم حتی بیش از آن که یاد بگیریم خودمان را دوست داشته باشیم ، باید به عشق همچون یک آرمان بنگریم . باید جنگجویان عشق باشیم .
باید برای خودمان بجنگیم و پای آنچه هستیم و آنچه می‌خواهیم باشیم ، بایستیم . باید به جای قربانی بودن ، جنگجو باشیم و به جای دنباله رَوی ، مبارزه کنیم .

شجاعت 
#دبی_فورد


 

هیچ دخالت بی‌جایی را قبول نکن . 
حتا اگر به نظر خودت از روی خوش‌قلبی باشد . 
با این کار ، تا حدی از خود در برابر 
اطلاعات بیهوده حفاظت می کنی . 
دوم ، همانطور که از طاعون پرهیز میکنی ، از منابعی که پر از تبلیغات‌اند هم دوری کن . 
ما چقدر خوشبختیم که (هنوز هم) کتابها بدون تبلیغ‌اند ! 
سوم ، تلاش کن منبع هر استدلال را بخاطر بسپاری . 
اینها نظر چه کسی است ؟ 
و چرا او چنین نظری دارد ؟ به‌ نفع کیست ؟ 

#رولف_دوبلی
هنر شفاف اندیشیدن


 

حال خوب از درون میاد .
بالا برى ، پایین بیاى 
دنیا را بخرى یا بفروشى 
برى روى قله یا ته دره 
و هر چیزى که تو فکرش را می کنى .
در نهایت

حال خوب از درون میاد
اگه روزى به این باور رسیدى
 منتظر خوشبختى باش 
و اگر نرسیدى در دنیاى اطرافت 
دنبال نیازى باش که کلیدش 
در درون خودته


 

تا به حال طعم بی‌خیالی را چشیده‌ای ؟!
ملس است و دلچسب !
چقدر مینشیند به جانت 
و دلآرام و دلشاد .
از تمام اتفاقات اطرافت لذت میبری
بی‌خیال باش جانم 
نگذار رد پای خاطرات روحت را لگد مال کند .
بگذر از تمام تلخ کامی‌های روزگار
لبخند بزن 
عمیق نفس بکش
و جان ببخش به تمام لحظه‌های بی جانت
بی‌خیال باش جانم .


 

اگه ازم بپرسن مهم ترین چیزی که زندگی بهت یاد داده چیه ؟

میگم هرجای زندگی حالت با کسی و چیزی خوب نبود ترکش کن .

مهم نیس تا کجا پیش رفتی .

مهم نیس چقد زمان گذشته .

میگم هیچ وقت برای ترک مسیر و آدم اشتباه دیر نیست .

میگم هیچی توی زندگی مهم تر از این نیست که حالت خوب باشه .

هیچ چیزی و هیچ کسی ارزش آزار دیدن رو نداره .
میگم اولویت زندگیت حال خوبت باشه .

چون یه جایی وقتی به گذشته نگاه می کنی می بینی سر آدما و اتفاقاتی اذیت شدی که حالا هیچ جایی تو زندگیت ندارن .

#محدثه_رمضانی


 

از جدال با کسی که قدردان محبت های تو نیست بپرهیز .

اینکه تصور کنی روزی میتوانی او را متوجه اشتباهش سازی درست مثل آب کردن کوه یخ با " ها " است .
چاره ای نیست !

باران هم باشی برای کاسه های وارونه کاری نمیشه کرد .

#دکتر_حسین_الهی_قمشه‌ای


 

یکی از بزرگترین موانع خوشبختی ما میدونید چیه ؟
اینکه ما در عوض اینکه دنبال شادی‌ها و خوشی‌های در دسترس در کنار عزیزانمان باشیم و خوشبختی را با یک لبخند از ته دل و حتی با خوردن یک بستنی و چیزهای ساده و در لحظه تجربه کنیم به دنبال این هستیم که خوشبخت به نظر بیاییم .
اینه که وقتی میریم شمال و چند روز را با بهترین دوستانمون سپری میکنیم و از ته دل شاد میشیم وقتی بر میگردیم احساس خوشبختی نمیکنیم و به خودمون میگیم :

ای بابا ما هم که الکی خوشیم و خودمون را گول میزنیم و به دنبال این هستیم که یک مسافرت قسطی جور کنیم و با فشار زیاد بریم سواحل . که حتی دوستی هم کنارمون نیست و بعد عکس‌های رنگارنگ‌مون رو بذاریم اینستا و با اینکار فریاد بزنیم نگاه کنید من خوشبختم .
بعد از اون اطرافیان با لبخندها و جملات مصنوعی ما رو تشویق میکنند ولی وقتی به درونمان نگاه میکنیم متوجه میشیم که از ته دل شاد نیستیم .
چون در پی شادی خودمون نبودیم بلکه میخواستیم دیگران را راضی کنیم که من خوشبختم .
برای خوشبختی درونی بیایید از امروز سعی کنیم به نعمت‌ها و داشته‌هامون صرف‌نظر از مقایسه با دیگران تمرکز کنیم و به خودمان یادآوری کنیم که تمام این داشته‌ها در خدمت ماست که حالمون خوب باشه .
به خودمون یادآوری کنیم لابه‌لای مسیری که قرار بوده حال خودمون را باهاش خوب کنیم گم نشیم .
به خودمون یادآوری کنیم اگر همین الان از حرف ساده‌ی دوستمون خندیدیم خوشبختیم.
خوشبختی را در جایی بیرون خودمون جستجو نکنیم .

#دکتر_نیلوفر_اله_وردی 


 

بسیار مهم است که هدف ، علاقه یا ارزش‌هایی داشته باشید که به زندگی‌تان معنا و ارزش بدهد .

منبع مشخص این معنا مهم نیست .

در واقع ، چیزی که برای شخصی معنادار است ممکن است برای فرد دیگری کاملاً بی‌معنی باشد‌ .

نکته‌ی کلیدی این است که چیزی را پیدا کنید که به زندگی شما هدف بدهد و این امکان ‌را که هر روز با انرژی بیشتری به آن هدف نزدیک شوید .

خوشحالی امری کاملاً شخصی است .

عواملی که باعث خوشحالی یک شخص می شود ، وماً افراد دیگر را خوشحال نمی‌کند .

 #لئو_بورمنز
دهکده‌ جهانی خوشبختی


 

فقط با خودتان رقابت کنید ! 
هر زمان متوجه شدید که خودتان را با یکی از همکارانتان ، همسایه ، دوست تان یا یک فرد مشهور مقایسه می‌کنید ، دست نگه دارید . 
باید درک کنید که شما متفاوت هستید 
و تواناییهایی متفاوت دارید ، توانایی هایی که این افراد ندارند . 

وقت بگذارید و لحظه‌ای به همه تواناییهای فوق العاده‌ای که دارید فکر کنید و برای آنها شکرگزار باشید .
این اصل اساسی زندگی‌ست .
تنها بعداز پی بردن به تواناییهای نهفتهٔ خودتان ، می توانید از تجربه دیگران بهره ببرید .


 

گران باش .
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش .
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر .
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند .
خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت ؛
بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کنی .
خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن .
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند ،
آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ،
هرچقدر متواضع تر باشی ، بیشتر تو را لِه می کنند !
با ارزش باش ،
بگذار شبیهِ یک گنجینه ، دنبالت بگردند ،
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن ،
اگر هم کردی ، لااقل ؛ گران باش !!!

#نرگس_صرافیان_طوفان


 

آدم‌های قوی از سیارهٔ دیگری نیامده اند .
آن‌ها هم مشکلاتِ خودشان را دارند .
هم محدودیت‌های معمولی و حتی غیر معمولی .
تفاوت اینجاست .
آن‌ها پذیرفته‌اند از پسِ هر مشکلی بر می‌آیند .
آن‌ها خودشان را باور کرده‌اند .
از مشکلات و محدودیت‌ها ، پله ساخته‌اند ، نه کوه !!!
آدم‌های قوی در کمالِ خودباوری انتخاب کرده اند قوی باشند .
قوی بودن ؛ در "مغز" اتفاق می‌افتد ، قوی بودن ؛ همت می‌خواهد !

#نرگس_صرافیان_طوفان 


 

زندگی یک جریان همیشه در تغییر است . 
هیچ چیز به جز تو نمی تواند باقی بماند . 
در اینجا ، به جز تو هیچ چیز همیشگی و جاودانه نیست و اگر به چیزی که در حال دگرگونی است بچسبی ، 
وقتی که برود ، احساس رنج خواهی کرد . 
و چنین نیست که فقط وقتی که رفته باشد در رنج خواهی بود .
اگر ذهنی چسبان داشته باشی ، وقتی که وجود دارد هم 
قادر به لذت بردن از آن نیستی زیرا پیوسته می‌ترسی که از دست خواهد رفت .

#اشو


 

به ما آموخته اند بجنگیم  که اول باشیم .
دیگران را پس بزنیم که جایگاه و موقعیت داشته باشیم .
رقابت کنیم که خدایی نکرده از کسی عقب نمانیم،
نکند که شهرت و اعتبار خانوادگی مان زیر سوال برود .
وقتی اولین بودیم ، دوست داشته شدیم و نقل و شیرینی پخش کردند و در غیر این صورت سرزنش شدیم و بابت بهترین نبودن مان شرمنده شدند .

هی رفیق !
از این داستان ها بیرون بیا .
اینها مختص دوره کودکی و نوجوانی بود . 
تو حق انتخاب داری ، می توانی سبک زندگیت را عوض کنی . 
از معمولی بودن خودت لذت ببر ! 
عشق را جایگزین حسادت کن .
رفاقت را جایگزین رقابت .
شریک شادی دیگران باش نه فقط همراه غم هایشان  
خلاصه کنم .
توانایی عشق ورزی بزرگترین موهبت زندگی ست .
حواست باشد به هیچ قیمتی از دستش ندی !

#دکتر_نیلوفر_اله_وردی 


 

فریبِ صفحهء تقویم را به هیچ انگار .
حساب روزُ شب و ماه و سال را بگذار .
حسابِ لحظه نگهدار .
که چون فراریِ پا در گریز، می‌گذرد .
چون می‌گذرد»ها
گذشته» شد ناگاه !
چه اتفاقی باید بیفتد ، ای همراه .
که این حباب بر احوال خود شود آگاه
که لحظه‌ای دگر .
این نیز» . نیز می‌گذرد!

#فریدون_مشیری


 

من تو را تصویر خواهم کرد .
تو را به رنگ ، به نور و به آوازهای رنگین
تبدیل خواهم کرد .
تو را به گل ، به کوه و به رودخانه‌های خروشان
تبدیل خواهم کرد .
من از تو دنیا را خواهم ساخت
و برای تو ، دنیا را .
اگر سخنم را باور نمی کنی
هنوز قدرتِ دوست داشتن را
باور نکرده ‌ای .

#نادر_ابراهیمی


 

تو سزاوار کسی هستی که انتخابت میکنه .
هر روز .
هر لحظه .
تو سزاوار کسی هستی که باعث اوج‌گیریت شه ، جای اینکه متلاشیت کنه .
تو سزاوار صداقت و وفاداری هستی .
تو سزاوار گل و بوسه های غیر منتظره هستی .
تو سزاوار دوست داشتن کسی هستی که باعث میشه یکبار دیگه به عشق ایمان بیاری .


 

زندگی لنگر می خواهد .
چیزی که آدم را سر جایش نگه دارد .
چیزی که نگذارد فاصله آدم از ساحل آرامش زیاد شود .
چیزی که نگذارد امواج آدم را بکشاند به ناکجا .
حالا لنگر آدم ، گاهی یک آدم دیگر است .
گاهی یک فکر و اعتقاد است .
گاهی ایمان است .
گاهی عادت روزانه است .
گاهی کار است، گاهی یک جمع دوستانه است .
گاهی یک دوره خانوادگی است .
گاهی یک باشگاه ورزشی است .
گاهی چهار تا کتاب است ، گاهی یک مشت خاطره .
لنگر هر کس هر چه هست ، فاصله اوست با سرگردانی در دریای روزگار .
فاصله اوست تا گم شدن .
فاصله اوست با آوارگی .
همیشه برای فرار از این طوفان های زندگی ، از این حرفهای آزار دهنده که هر روز می شنوی
یک لنگر داشته باش .

#امیرعلی_بنی_اسدی


 

معتاد شده‌ایم ، عادت کرده‌ایم هر روز یک دل‌مشغولی پیدا کنیم .

یک روز غصه گذشته ر‌هایمان نمی‌کند ، یک روز دلواپسی فردا .
مدتی‌ست فکرم مشغول این تک بیتِ باید پارو نزد وا داد» شده است .

خوب است گاهی ، دلمان را به دریا بزنیم ، توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که می‌آید ما را به جاهای خوب خوب می‌رساند .
باور کنید‌‌ همان فکرش هم خوب است ، شما را به جاهای خوب خوب می‌رساند !

#مریم_سمیع_زادگان


 

نگهبان نورت باش .

انسانیت چراغ کم سویی است که این روزها همه تلاش می‌کنند خاموشش کنند .
دارد از هر سویی بادی می‌وزد .

خشم می‌وزد .

خشونت می‌وزد .

نفرت و انتقام می‌وزد .

بی مروتی و بی مدارایی می‌وزد .

دروغ می‌وزد .

خیانت می‌وزد .
شیطان می‌وزد .
تو اما چراغت را  روشن نگه دار .

نگهبان نورت باش .

شبیه دیگران نشو. 
این چراغ تنها دارایی توست .

انسان بمان .

چراغ است این دل بیدار
به زیر دامنش می‌دار
از این باد و هوا بگذر
هوایش شور و شر دارد

#عرفان_نظرآهاری


 

ژرف ترین و اصیل ترین نوع درون نگری و حتی نیایش های ما زمانی اتفاق می افتد که دیگر سخنی برای گفتن نداشته باشیم. 
قدری سکوت کنیم و به جوش و خروشِ هیجانات خود نگاه کنیم تا نهایتا از تب و تاب بیفتند .

آنقدر این سکوت را ادامه دهیم تا تک تک سلول هایمان آماده شنیدن نجواهایِ اصیل تری از عمقِ وجودمان شوند ! 
به تعبیر دیگر :

بعد از هر آشفتگی و طوفانی ، زیر سایه سکوت اجازه دهید شلوغی ها و آب گل آلوده وجودتان ته نشین شود تا بعد از گذر زمانِ کافی شاهد آرامش ، شفافیت و زلالی در عمق روانتان باشید .
تا زمانی که تحت تاثیر هیجانات درونی و بیرونی گل آلود هستید سخن نگویید و هیچ تصمیم مهمی را نگیرید. همه امور مهم را به زمانی موکول کنید که آرام گرفته اید و زلال شده اید .


 

هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود .
در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است . 

ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 15 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند می کند :

1- نگرش مثبت
2- ارتباط موثر
3- ادب
4- یادگیری مادام العمر
5- انضباط شخصی
6- تندرستی واقعی
7- آرامش خاطر
8- خلاقیت
9- عشق ورزیدن به کار
10- داشتن برنامه و هدف
11- داشتن قلب و زبان شاکر
12- درک دیگران
13- استفاده موثر از زمان
14- بخشندگی
15- اعتماد به نفس


 

هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست .
مثل گل ، صحبت دوست
 مثل پرواز کبوتر
می و موسیقی و مهتاب و کتاب
کوه ، دریا ، جنگل ، یاس ، سحر
این همه یک سو ، یک سوی دگر
چهره همچو گل تازه تو !
دوست دارم همه عالم را لیک
هیچ کس را نه به اندازه تو

#فریدون_مشیری 


 

گاهی فقط یک 
حاشیه امن و آرام می‌خواهی .
به دور از تمامِ دوست داشتن ها
به دور از تمامِ دلتنگی ها
به دور از تمامِ خواستن ها و نخواستن ها .
چشمانت را ببندی 
لم بدهی وسطِ یک بیخیالیِ مطلق 
و تا چشم کار می کند ؛
عینِ خیالت نباشد!

#نرگس_صرافیان_طوفان
 


 

باید راهی یافت .
برایِ زندگی را زندگی کردن ، نه فقط زندگی را گُذَراندَن .
باید راهی یافت ، برایِ صبح ها با اُمید چَشم گُشودَن .
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن .
اینطور که نمی شود .
نمی شود که زندگی را فقط گذراند .
نمی شود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد .
نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد .
اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی .
و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را .
اصلا خدا را هم خوش نمی‌آید .
راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی .
یک روز خوبُ حتی یک روز بد .
یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ .
یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو .
وظیفهٔ تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است .
با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش .
نمیشود که همه اش خسته باشی
و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه‌ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی .
حق داری که خستگی‌ات را در کنی .
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی .
اینطور که نمی شود .
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد .
باید زندگی را زندگی کرد .

#سمانه_ملک_پور


 

بدون استثنا 
هر روز از زندگی را با سپاسگزاری»
شروع کنید . 
همین طور که در آینه نگاه می کنید 
بگویید :
 متشکرم خدا ، برای زندگی ، برای بدنم ، برای خانواده و کسانی که عاشقشان هستم .
برای این روز و برای فرصت خدمتگزاری که در اختیارم قرار دادی .
به قدرت خدا و زمانبندی دقیق او ایمان داشته باشید.

#وین_دایر 


 

همیشه خودتان را به‌روز کنید .
باید یاد بگیرید که هیچ وقت عقب ننشینید .

همیشه برای بهتر شدن کاری هست که می‌توانید انجام دهید .

ممکن است امروز توانایی‌ها و مهارت‌های زیاد و عالی داشته باشیم اما با وجود خوب بودن آنها ، مهارت‌های ما باید مداوم رشد کند .

مدیران فوق‌العاده و موفق همیشه در حال یادگیری ، مطالعه و رشد دادن خودشان هستند .

پس برای رسیدن به موفقیت باید همیشه سطح خودمان را بالا بکشانیم.


 

عزیزِ خوب من !

تو هرگز دیر مکن ! 
حوادث اما اگر دیر کردند ، چاره‌ای نیست .
صبور باش !
یارا . نمی‌شود عمری نشست و حسرت خورد 
که :

ای کاش این واقعه زودتر اتفاق افتاده بود و آن حادثه ، قدری پیش از آن .

و آن یار که می‌طلبیدم ، زودتر به دیدارم می‌آمد و این مال ، که حال به من تعلق گرفته است ، پارسال می‌گرفت .» 
نمی‌شود یارا . 
این ها که حسرت خوردنی‌ست ابلهانه و باطل ، حق آدمیان کم‌عقل است . 
باید دوید ، رسید ، حادثه‌ای دیر را در آغوش کشید و گفت : 
دیر آمدی ای نگار سرمست ، زودت ندهیم دامن از دست .

 #نادر_ابراهیمی
بر جاده‌های آبی سرخ 


 

معمولاً زمانی که نگرانی چه می‌کنی‌ ؟
سعی می‌کنی حلش کنی ؟
فکر می‌کنی چاره‌ای دیگر می‌اندیشی ؟
و بیشتر و بیشتر واردش می‌شوی ؟
و بیشتر و بیشتر خرابش می‌کنی !
زیرا نگرانی با فکر کردن بر طرف نمی‌شود .
فکر کردن خودش نوعی نگرانی است . 
با فکر کردن کمک می‌کنی نگرانی بیشتر شود . 
هرچه بیشتر فکر کنی ، عمیق‌تر وارد نگرانی می‌شوی .
تکنیکش این است : 
زمان نگرانی هیچ کاری نکن .
فقط هوشیار باش .
وقتی نگرانی می‌آید هوشیار بمان .
با تنفست همراه شو
و هوشیار و بدون فکر بمان .
آنگاه خواهی دید که نگرانی می‌رود .
تو قدرتی از ماورا درونت داری
که کلید تمام درهای بسته است .

#اشو


 

آموختم دست های خودم را محکم تر بگیرم و لبخندم را دریغ نکنم از آفتاب .
آموختم دوست داشتن همه اش یک لحظه ست .
لحظه ای به امتداد یک عمر .
و رفتن ، گاهی تمام قد دوست داشتن است .
می روم و دست های خودم را محکم تر می گیرم .

#معصومه_صابر


 

مبتکر باش .
هر کاری می‌کنی ، سعی کن به روشی نو انجامش دهی . 
سعی کن فردیتی را واردش کنی .
امضای اصیلی پای آن بزن .
حتی تمیز کردن کف زمین .
می‌توانی به روش خودت انجامش دهی .
حتی پختن غذا ، می‌توانی به روش خودت انجامش دهی. 
می‌توانی خلاقیت را
به تمام کارهایت بیاوری.
"باید آورده شود ." 


 

همیشه خودتان را به‌روز کنید .
باید یاد بگیرید که هیچ وقت عقب ننشینید .

همیشه برای بهتر شدن کاری هست که می‌توانید انجام دهید .

ممکن است امروز توانایی‌ها و مهارت‌های زیاد و عالی داشته باشیم اما با وجود خوب بودن آنها ، مهارت‌های ما باید مداوم رشد کند .

مدیران فوق‌العاده و موفق همیشه در حال یادگیری ، مطالعه و رشد دادن خودشان هستند .

پس برای رسیدن به موفقیت باید همیشه سطح خودمان را بالا بکشانیم .


 

عزیز خوب من !

تو هرگز دیر مکن ! 
حوادث اما اگر دیر کردند ، چاره‌ای نیست .
صبور باش !
یارا . نمی‌شود عمری نشست و حسرت خورد که :

ای کاش این واقعه زودتر اتفاق افتاده بود و آن حادثه ، قدری پیش از آن .

و آن یار که می‌طلبیدم ، زودتر به دیدارم می‌آمد و این مال ، که حال به من تعلق گرفته است ، پارسال می‌گرفت .» 
نمی‌شود یارا . 
این ها که حسرت خوردنی‌ ست ابلهانه و باطل ، حق آدمیان کم‌ عقل است . 
باید دوید ، رسید ، حادثه‌ای دیر را در آغوش کشید و گفت : 
دیر آمدی ای نگار سرمست ، زودت ندهیم دامن از دست .

 #نادر_ابراهیمی
بر جاده‌های آبی سرخ 


 

معمولاً زمانی که نگرانی چه می‌کنی‌ ؟
سعی می‌کنی حلش کنی ؟
فکر می‌کنی چاره‌ای دیگر می‌اندیشی ؟
و بیشتر و بیشتر واردش می‌شوی ؟
و بیشتر و بیشتر خرابش می‌کنی !
زیرا نگرانی با فکر کردن بر طرف نمی‌شود .
فکر کردن خودش نوعی نگرانی است . 
با فکر کردن کمک می‌کنی نگرانی بیشتر شود . 
هرچه بیشتر فکر کنی ، عمیق‌تر وارد نگرانی می‌شوی .
تکنیکش این است : 
زمان نگرانی هیچ کاری نکن .
فقط هوشیار باش .
وقتی نگرانی می‌آید هوشیار بمان .
با تنفست همراه شو و هوشیار و بدون فکر بمان .
آنگاه خواهی دید که نگرانی می‌رود .
تو قدرتی از ماورا درونت داری که کلید تمام درهای بسته است .

#اشو


 

باید راهی یافت .
برای زندگی را زندگی کردن ، نه فقط زندگی را گذراندن .
باید راهی یافت ، برای صبح ها با امید چشم گشودن .
برای شب ها با آرامش خیال خوابیدن .
این طور که نمی شود .
نمی شود که زندگی را فقط گذراند .
نمی شود که تمام شدن فصلی و رسیدن فصلی جدید را فقط خنکای ناگهانی هوا یادت بیاورد .
نمی شود تا نوک دماغت یخ نکرده حواست به رسیدن پاییز نباشد .
اینطور پیش بروی یک آن چشم باز می کنی خودت را میان خزان زرد زندگی ات میابی .
و یادت هم نمی آید چطور گذرانده ای مسیر بهاری و سبزِ زندگی ات را .
اصلا خدا را هم خوش نمی‌آید .
راهت داده به دنیایش که نقشت را ایفا کنی .
یک روز خوب و حتی یک روز بد .
یک روز شیرین و حتی یک روز تلخ .
یک روز آرام و حتی یک روز پر 
هیاهو .
وظیفهٔ تو زندگی را با تمام و کمالش زندگی کردن است .
با تمام سکانس های تلخ و شیرین اش .
نمی شود که همه اش خسته باشی و سر سکانس های تلخ بهانه بیاوری و گوشه‌ای به قهر کز کنی و بازی نکنی .
حق داری که خستگی‌ات را در کنی .
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی .
اینطور که نمی شود .
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد .
باید زندگی را زندگی کرد .

#سمانه_ملک_پور


 

بدون استثنا هر روز از زندگی را با سپاسگزاری» شروع کنید . 
همین طور که در آینه نگاه می کنید بگویید :
 متشکرم خدا ، برای زندگی ، برای بدنم ، برای خانواده و کسانی که عاشقشان هستم .
برای این روز و برای فرصت خدمتگزاری که در اختیارم قرار دادی .
به قدرت خدا و زمانبندی دقیق او ایمان داشته باشید .

#وین_دایر 


 

گاهی فقط یک حاشیه امن و آرام می‌خواهی .
به دور از تمام دوست داشتن ها
به دور از تمام دلتنگی ها
به دور از تمام خواستن ها و نخواستن ها .
چشمانت را ببندی لم بدهی وسط یک بیخیالی مطلق 
و تا چشم کار می کند ؛ عین خیالت نباشد !

#نرگس_صرافیان_طوفان


 

زهی شکوه قامت بلند عشق که استوار ماند در هجوم هر گزند .
نگاه کن هنوز آن بلند دور .
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست .
سپیده‌ای که جان آدمی هماره در هوای اوست .
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن 
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز .

#هوشنگ_ابتهاج


 

زندگی را طلاق ندهید .
این یعنی این که خودتان را از خوشی های دنیا و زندگی ، محروم نکنید .
در مقابل مشکلات ، تسلیم نشوید و زانوی غم بغل نگیرید . 
خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان و خواسته هایتان احترام بذارید . 
یادتان باشد بهترین دوست شما "تصویرهای  ذهنی  خوب شما از خودتان " است .
دیگران را دوست بدارید حتی کسانی که با شما همراه و هم عقیده نیستند .
از کسی متنفر نباشید که روزگارتان رنگ تنفر نگیرد و سیاهی جذب نکند .
از هیچ کس توقعی نداشته باشید که جز دلگیری پیامدی به همراه ندارد .

یادتان باشد که شاید کسی هم از شما توقعی دارد و شما نمی‌دانید .
زندگی را زندگی کنید .
چندان هم که فکر می کنید وقت نیست .


 

نزدیک به زمین زندگی کنید . 
همواره ساده بیندیشید . 
در مشاجرات ، عادل و بخشنده باشید .
در حکومت ، سعی در فرمانروایی و سلطه نداشته باشید . 
در کار ، آن چیزی را انجام دهید که از آن لذت می‌برید .
در زندگی خانوادگی ، همیشه در دسترس و حاضر باشید . 
وقتی از اینکه خودتان هستید خوشنودید و از رقابت و مقایسه دست کشیدید ، همگان به شما احترام می‌گذارند . 

تائوت چینگ
#لائو_تزو


 

بر کدام جنازه زار می‌زند .
بر کدام جنازه زار می‌زند این ساز ؟
بر کدام مرده‌ی پنهان می‌گرید ؛ این ساز بی‌زمان ؟
در کدام غار بر کدام تاریخ می‌موید این سیم و زه
این پنجه‌ی نادان ؟
بگذار برخیزد مردم بی‌لبخند
بگذار برخیزد !
زاری در باغچه بس تلخ است
زاری بر چشمه‌ی صافی
زاری بر لقاح شکوفه بس تلخ است
زاری بر شراع بلند نسیم
زاری بر سپیدار سبز بالا بس تلخ است .
بر برکه‌ی لاجوردین ماهی و باد چه می‌کند این مدیحه‌گوی تباهی ؟
مطرب گورخانه به شهر اندر چه می‌کند
زیرِ دریچه‌های بی‌گناهی ؟
بگذار برخیزد مردمِ بی‌لبخند
بگذار برخیزد !
#شاملو


 

عشق نوعی میلاد است .
اگر پس از عشق» همان انسانی باشیم که پیش از عشق» بودیم ، به این معناست که به‌قدر کافی دوست نداشته‌ایم .
اگر کسی را دوست داشته باشی ، با معناترین کاری که می توانی بخاطر او انجام بدهی ، تغییر کردن است ! 
باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی .

ملت عشق
 #الیف_شافاک


 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست بر آورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران

است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم

سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم

بازگفتم که تو صیادی و من آهوی

دشتم

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای دردامن اندوه کشیدم

نگسستم نرمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

#فریدون مشیری


 

برخی از نظر آسیب‌شناسی پزشکی جای ترمیم شدهٔ زخم را تقریباً مثل پوست سالم می‌دانند اما در زندگی

چنین چیزی وجود ندارد .

زخم‌های بازی هستند که گاهی به اندازهٔ سر سوزن کوچیک می‌شوند اما هنوز زخمی بازند و درجهٔ زشان شبیه زجر از دست دادن یک انگشت یا از دست دادن بینایی یک چشم است .

#لطیف_است_شب

#اسکات_فیتزجرالد


 

دانستن این که عشق چه موقع شکوفه می‌دهد دشوار است .

ناگهان یک روز بیدار می‌شوی و می‌بینی یک‌ گل کامل شده است . ‏

پژمرده شدن آن هم همین‌طور است .

روزی می‌رسد که دیگر خیلی دیر شده است .

‏عشق از این لحاظ شباهت زیادی به گل‌های بالکن دارد .


 

یک روز سرانجام طاقتش طاق می شود و با صدای بلند جواب همه را می دهد .

آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند .

از جلد خود بیرون می آیند .

و کس دیگری می شوند .

کسی وحشتناک و غمگین .

و آن وقت دیگر کنترل شان از دست خارج می شود .

نباید سربه سرشان گذاشت .

#رسول_یونان


 

من‌ گمان می‌ کنم که هر کسی‌ در ته دلش‌ یک باغی‌ دارد که پناهگاه اوست .

هیچ‌ کس‌ از آن‌ جا خبر ندارد .
کلیدش‌ فقط دست صاحبش‌ است‌ و آنجا آدم‌هر گونه تصور ممنوع‌ که دلش‌ می‌ خواهد می‌کند عشق‌هایی‌ که محال‌ بود .

" هر چیز نشدنی‌ آن‌جا شدنی‌ است "


 

خانوم بودن » خوب است اما گاهی دخترک » درونت را زنده کن .
گاهی اوقات بلند بلند بخند .
اصلا دوچرخه سواری کن .
چه عیبی دارد ؛ اگر دلت خواست لی لی بازی کنی ، آواز بخوانی .
عروسکت را بغل کن موهایش را بباف .
این قدر ما را در بند و زنجیر سن و سال مان نکنید .
هر گاه دلمان صورتی خواست چه عیبی دارد در هر سنی صورتی بپوشیم ؟

مردم عزیز من ، می شود لطفا کمی کمتر قضاوت کنید ؟
این دل خوشی ها خیلی ساده اند .
با قضاوت های مان ، ساده ترین دلخوشی ها را از هم دریغ نکنیم .
ما فقط گاهی دل مان برای آن دخترک درون مان تنگ می شود وگرنه سبک سر نیستیم .
بگذارید به وقتش پیر شویم .
ما هنوز خیلی جوانیم .
هنوز برای این همه خانوم » بودن زود است .
بگذارید لااقل گاهی دخترک » پر شور باشیم .

#سیما_امیرخانی


 

تو یک دیکتاتوری .
درست همان لحظه که توقع داری تمام آدم ها مانند تو فکر کنند و هیچ کس را مجاز نمی دانی که شبیه باورهای خودش باشد .
وقتی دیگران را به خاطر عقاید متفاوتی که دارند ؛ سرزنش می کنی .
وقتی فکر می کنی فقط این تویی که درست فکر می کنی .
دست کم ، نیمی از فلاکت های جهان ، پیامد همین تعصباتی ست که تبدیل به عادت شده و هیچ منطقی پشتشان نیست .
تعصباتی که همانند سدی ؛ آزادی اندیشه و بیان را "نفی" و تغییر و تعالی بشر را " نقض" می کنند .

نرگس_صرافیان_طوفان


 

دخترها با عشق اول شان ، راحت و ساده تر هستند .
ساده می پوشند . ساده رفتار می کنند .
اما نگاه شان شیطنت عجیبی دارد .
وقتی می خندند ، چشمان شان برق می زند .
به آرامی نگاهت می کنند .
به آرامی صدایت می زنند .
اگر اذیت شان کنید .
اگر فریب شان بدهید .
اگر ترک شان کنید .
اگر دنیای شان را زیر و رو کنید .
دیگر سادگی را فراموش می کنند .
کم کم ، غلیظ تر آرایش می کنند .
رنگِ لباس هایشان با زرق و برق بیشتری تغییر می کند .
در عکس هایشان ، با غرورِ زیاد به دوربین خیره می شوند .
اما خنده های شان هم دیگر حقیقی نیست .
تلخ پوزخند می زنند .
دیگر سادگی هیچ کس چشمان شان را نمی گیرد .
دیگر هیچ مردِ معمولی را نمی پسندند .
دیگر برای هیچ مردی رویایی ندارند .
باید قهرمان باشی تا قهرمان ببینندت .
و اما کلامِ آخر .
به هر چیزی دل میبندند جز قلب
جز " عشق"

#حسن_خیری


 

برای آغوشتان کد بگذارید !
یک کد امنیتی که هرکسی رمزش را بلد نباشد .
که رقم هایش را فقط یک نفر داشته باشد .
یک نفر که برای پیش مرگ تان شدن یک ثانیه هم تعلل نکند .
یک نفر که دوست داشتنش بوی مرام و معرفت و صداقت بدهد!
یک نفر که از رفتن هیچ چیزی نفهمد !
فقط ماندن را بلد باشد .
این آغوشتان را جدی بگیرید .
کُد را اشتباه وارد کنند .
هِی میلرزد 
هِی میلرزد .

#حامد_رجب_پور


 

رفتنی‌های مانده را بفرستید بروند .
ماندنی‌های زخمی ، زخمی‌تر می‌کنند رابطه را .
جا باز کنید برای آمدنی‌های پشت در مانده .
نه آزار ببینید نه آزار دهید .
رها کنید نشدنی‌های کش آمده را .
نفسی تازه کنید .
خودتان را از بار ملامت‌های به خورد‌تان داده شده خلاص کنید .
یک حس‌هایی عشق نیست ؛ پافشاری بیهوده‌ایست که علتش ترس از تنهاییست .
حتی اگر عشق باشد راهش این نیست .
در عشق جایی برای تحقیر نیست .
رها کنید تا طوفان رابطه آرام بگیرد .
برگشتنی اگر باشد به ضرب و زور نیست ، به گذشتن از خود است و حاصلش با هم شدنی ماندنیست .

#پریسا_زابلی_پور


 

هرگز تسلیم نشوید .
وقتی مشکلی رخ می دهد .
وقتی جاده سربالایی است .
وقتی پول کم و بدهی زیاد است .
وقتی دلت می خواهد لبخند بزنی اما مجبوری که آه بکشی .
وقتی تحت شرایط فشار و خفقان هستی .
نفس بکش اما تسلیم نشو !
زندگی سرشار از فراز و نشیب است .
ما می‌دانیم و لمسش می‌کنیم .
بارها شکست می‌خوریم .
و وقتی که باید تلاش کنیم دست از کار و تلاش بر می‌داریم .
اگر پیشرفت ، کند است هرگز تسلیم نشوید .
موفقیت شاید در یک قدمی شما باشد .
در مقابل شدیدترین ضربات به نبرد ادامه بدهید .
در بدترین شرایط است که نباید تسلیم شوید .

نبرد سخت تر = پیروزی شیرین تر


 

کاش همه معنی راز زندگی را می دانستیم .
راز زندگی درک کردن می‌خواهد .
زندگی چیز کوچک و بی‌معنی نیست که راحت بتوان از آن گذشت .
زندگی از هرچیزی که فکرش را کنی گران تر و دست نیافتنی تر است .
راز زندگی تو هستی .
بودن تو .
سلامتی تو و خندهای شیرین خودت و ضربان قلبی که هر ثانیه می‌شنوی و چشمانی که هر روز صبح می‌گشایی .
راز زندگی .
زندگی دوباره هر روز توست .
زیرا آدمی یک بار به دنیا می آید و یک بار زندگی می کند پس تا می توانی زندگی را زندگی کن !


 

در بحث و جدل متین و آرام باش .
زیرا تندی و خشونت در بحث اگر بر خطا باشی ، نقصانی عظیم است و اگر بر حق باشی ، نوعی گستاخی و بی ادبی است . 
چرا ما باید به اشتباهات آدمیان بیش از بیماری یا فقر آنان حساس باشیم؟
البته در عشق باید ظریف و حساس بود اما خشم را در ساحت عشق جایی نیست و حکمتی نیز با خود همراه ندارد . 
بنابراین ، آرام و خوش طبع و ملایم و شیرین باش . 

 #جرج_هربرت

بر گرفته از کتاب " در قلمرو زرین " 
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای


 

من طرفدار تحمیل چیزهایی که دیگر جریان ندارند ، نیستم . 
همه چیز تغییر می کند : من ، تو ، فصلها ، ادراک ما ، علایق و خواسته های ما . 
اگر چیزی پیش از این نتیجه بخش بوده بدین معنی نیست که امروز هم اثر بخش باشد . بگذار وقتی چیزی تمام می شود ، واقعا تمام شود تا فرصت های تازه ای متولد شوند .

#سیلوستر مکنات


 

کمی با خود نشین ، این حس و حالیست که دارد از برایت خاطره ، شاید خیالیست .
تمام زندگی این قصه باقیست که می داند که ذهنت لحظهٔ اکنون چه حالیست ؟
دمی دیگر نماندست و بهاریست .
هوا در زندگی چون عشق جاریست .
دمی فرصت شمار این روزها را .
کسی هرگز نمی داند که فردا ها چه حالیست .
کمی با خود نشین ، این حس و‌حالیست که گر عادت نمود ذهنت به آن ، دنیا چه عالیست و گر عادت نمود ذهنت به آن ، دنیایت عالیست .

#عادل ملک نیا 


 

شانس یعنی طرز فکر خودتان !

بارها این کلمات مخرب ناخودآگاه را شنیده‌اید (شانس ، تقدیر ، سرنوشت ، قسمت)
در واقع هیچ کدام از آن‌ها وجود خارجی ندارند .
ما باید در عصر نوین بپذیریم که تمام این کلمات زمانی جان می‌گیرند که ما طرز فکرمان را عوض کنیم .
تمامی این کلمات نادرست ، در ضمیر ناخود آگاه تاثیر بسیار منفی می‌گذارند . 
اگر واقعا می‌خواهید خوش شانس باشید ، باید درست اندیشیدن را بیاموزید و به آن عمل کنید .
تمام انسان‌های موفق و ثروتمند جهان با مثبت اندیشی همراه با عمل ، خوش شانس‌ترین افراد روی زمین هستند .


 

با غرور و سرافرازی نگویید که از همه بالاتر هستید که هر کس خود را از دیگران بالاتر بداند از همه پایین‌تر است .

با جرات باشید و راست بگویید که موسیقی بد را دوست دارید .

سرخاب و سفید آب و دورنگی و دورویی را از صورت خود بزدایید و بگذارید که چهره‌ٔ واقعی شما را ببینند .

مهم آن است که صادق باشید ، حتی اگر هنر به خاطر حقیقت قربانی شود ، باید حقیقت را پذیرفت که حقیقت به معنای زندگی است و مرگ به معنای دروغ !

#رومن_رولان


 

بعضی ها هستند همه چیزشان فرق می کند .
نگاه شان ، محبت شان ، نگرانی های شان ، دوست داشتن شان .
این ها به طوری عجیب دل آدم را می برند !
حرف نمی زنند بلکه عمل می کنند .
شعار نمی دهند .
برای تو خودشان را تغییر می دهند .
هر کاری می کنند که خوش حال تان کنند .
حرف تو برای شان حُجَّت است .
احترامت را حفظ می کنند .
اولویت زندگی شان شما هستیـد . 
غیرت شما را عشق و گیر دادن های شما را دوست داشتن و حساسیت شما را مهم بودن معنا می کنند .
قدر این آدم هارا بدانید .
هر کاری کنید که از دست شان ندهید .
این ها برای یِک عمر زندگی هستند .
دنبال خوشی های زود گذر ، سرگرمی ها موقت نیستند .

اگر در زندگی تان از این آدم ها دارید قربانش صدقه اش بروید ، غرورتان نادیده بگیرید برای شان ، برایش جان بدهید . ارزشش را دارد .


 

گاهی فقط بی خیال باش .
وقتی قادر به تغییر بعضی چیزها نیستی ، روزت را برای عذاب داشتن ها و افسوس نداشتن ها خراب نکن .
دنیا همین است .
همه ی باد های آن موافق .
همه ی اتفاقات آن دلنشین و همه ی روزهای آن خوب نیست .
اینجا گاهی حتی آب هم ، سر بالا می رود .
پس تعجبی ندارد اگر آدم ها جوری باشند که تو دوست نداری .
گاه گاهی در انتخاب هایت تجدید نظر کن .
فراموش نکن :
تو مجاز به انتخاب آدم هایی ، نه تغییر آنها .

#نرگس_صرافیان_طوفان


 

فقط مثبت‌ها را اطراف خود نگه دار !
آدم منفی‌ها چاه انرژی‌اند . آن‌ها مانند افراد مریض و بیماری هستند که مرضشان به شدت واگیردار است . 
ممکن است بعضی‌ از این به شدت منفی‌ها افراد فامیل و حتی دوستان صمیمی‌ات باشند ، فرقی نمی‌کند . به عنوان یک اصل بپذیر که منفی نگاه کردن به دنیا ، بزرگترین ضربه‌ای است که یک فرد می‌تواند به خودش و آدم‌های اطرافش بزند .
قانونی که باید رعایت کنی حذف یا نهایتا محدود کردن روابط خود با این افراد است .
"قانون نشست و برخاست فقط با مثبت‌ها " می‌گوید :
با آدم‌هایی رفت و آمد و نشست و برخاست کن که :
تو را واقعا دوست دارند .
تشویقت می‌کنند .
به تو انگیزه می‌بخشد .
دلگرمت می‌کنند .
به تو غنایی می‌بخشند .
و از همه مهم‌تر تو را خوشحال می‌سازند .

#دکتر_احمد_حلت


 

شانس یعنی طرز فکر خودتان !

بارها این کلمات مخرب ناخودآگاه را شنیده‌اید (شانس ، تقدیر ، سرنوشت ، قسمت)
در واقع هیچ کدام از آن‌ها وجود خارجی ندارند .
ما باید در عصر نوین بپذیریم که تمام این کلمات زمانی جان می‌گیرند که ما طرز فکرمان را عوض کنیم .
تمامی این کلمات نادرست ، در ضمیر ناخود آگاه تاثیر بسیار منفی می‌گذارند . 
اگر واقعا می‌خواهید خوش شانس باشید ، باید درست اندیشیدن را بیاموزید و به آن عمل کنید .
تمام انسان‌های موفق و ثروتمند جهان با مثبت اندیشی همراه با عمل ، خوش شانس‌ترین افراد روی زمین هستند .


 

با غرور و سرافرازی نگویید که از همه بالاتر هستید که هر کس خود را از دیگران بالاتر بداند از همه پایین‌تر است .

با جرات باشید و راست بگویید که موسیقی بد را دوست دارید .

سرخاب و سفید آب و دورنگی و دورویی را از صورت خود بزدایید و بگذارید که چهره‌ ی واقعی شما را ببینند .

مهم آن است که صادق باشید ، حتی اگر هنر به خاطر حقیقت قربانی شود ، باید حقیقت را پذیرفت که حقیقت به معنای زندگی است و مرگ به معنای دروغ !

#رومن_رولان


 

خانوم بودن » خوب است اما گاهی دخترک » درونت را زنده کن .
گاهی اوقات بلند بلند بخند .
اصلا دوچرخه سواری کن .
چه عیبی دارد ؛ اگر دلت خواست لی لی بازی کنی ، آواز بخوانی .
عروسکت را بغل کن موهایش را بباف .
این قدر ما را در بند و زنجیر سن و سال مان نکنید .
هر گاه دلمان صورتی خواست چه عیبی دارد در هر سنی صورتی بپوشیم ؟

مردم عزیز من ، می شود لطفا کمی کمتر قضاوت کنید ؟
این دل خوشی ها خیلی ساده اند .
با قضاوت های مان ، ساده ترین دل خوشی ها را از هم دریغ نکنیم .
ما فقط گاهی دل مان برای آن دخترک درون مان تنگ می شود وگرنه سبک سر نیستیم .
بگذارید به وقتش پیر شویم .
ما هنوز خیلی جوانیم .
هنوز برای این همه خانوم » بودن زود است .
بگذارید لااقل گاهی دخترک » پر شور باشیم .

#سیما_امیرخانی


 

کمی با خود نشین ، این حس و حالیست که دارد از برایت خاطره ، شاید خیالیست .
تمام زندگی این قصه باقیست که می داند که ذهنت لحظهٔ اکنون چه حالیست ؟
دمی دیگر نماندست و بهاریست .
هوا در زندگی چون عشق جاریست .
دمی فرصت شمار این روزها را .
کسی هرگز نمی داند که فردا ها چه حالیست .
کمی با خود نشین ، این حس و‌ حالیست که گر عادت نمود ذهنت به آن ، دنیا چه عالیست و گر عادت نمود ذهنت به آن ، دنیایت عالیست .

#عادل ملک نیا 


 

در بحث و جدل متین و آرام باش .
زیرا تندی و خشونت در بحث اگر بر خطا باشی ، نقصانی عظیم است و اگر بر حق باشی ، نوعی گستاخی و بی ادبی است . 
چرا ما باید به اشتباهات آدمیان بیش از بیماری یا فقر آنان حساس باشیم ؟
البته در عشق باید ظریف و حساس بود اما خشم را در ساحت عشق جایی نیست و حکمتی نیز با خود همراه ندارد . 
بنابراین ، آرام و خوش طبع و ملایم و شیرین باش . 

 #جرج_هربرت

بر گرفته از کتاب " در قلمرو زرین " 
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای


 

من طرفدار تحمیل چیزهایی که دیگر جریان ندارند ، نیستم . 
همه چیز تغییر می کند : من ، تو ، فصل ها ، ادراک ما ، علایق و خواسته های ما . 
اگر چیزی پیش از این نتیجه بخش بوده بدین معنی نیست که امروز هم اثر بخش باشد .

بگذار وقتی چیزی تمام می شود ، واقعا تمام شود تا فرصت های تازه ای متولد شوند .

#سیلوستر مکنات


 

چشم ها را جدی بگیریم .
چشم ها داستان های زیادی برای گفتن دارند ؛ بیشتر از دهن ها .
دهن ها خجالتی اند ؛ ملاحضه کارند .
ساکت می شوند .

لوس می شوند .

ناراحت می شوند .

آن حرفی که نباید را می زنند و آن که باید را نه !
اما چشم ها نه .
ت ندارند .
پنهان کاری بلد نیستند .
اما تا دلت بخواهد صادقند .
باید ها و نباید ها را با هم لو می دهند !
به چشم ها بیشتر از دهن ها می شوند اعتماد کرد .
جدی شان بگیریم !

#محیا_زند


 

دلبری کن برای خودت جانم .
یک روز هم برای خودت باش .
برای خودت آواز بخوان .
قربان صدقه خودت برو .
حواست به جزئیات خودت باشد .
چقدر خودت را بلدی ؟!
حال و احوال افکارت چطور است ؟
دلت هوای چه کسی را کرده ؟
خوب من ؛ کمی برای خودت وقت بگذار .
غم ها و کینه هایت را بنویس و تا جایی که ممکن است ریز ریز کن!
حیف است خودت را در گیر این همه احساسات بی نتیجه کنی .
تا کی چشم هایت آرامش را کم داشته باشند ؟
کمی خودت را بلد باش .
مهربان باش با خودت .
تو باید تکیه گاه امنی برای خودت باشی .
همیشه نمی توان روی دیگران حساب کرد .
دوست داشتنی خودت باش جانان .
دلبری کن برای خودت جانم .


 

گاهی‌ باید رفت یه جای دور ! 
برای این که‌ ، حتی شده برای چند‌ روز فراموش کند آدم هایی را که قلبش را شکانده اند !
اشکش‌ را در آوردند ، به آن بدی ‌کردند .
 باید چند روز دور‌ ‌از همه‌ی آدم ها و‌ شلوغی ها بود !
 دور از‌‌ همه ی کسانی که عادت کردند به بودنت ، به ماندنت ، به بخشیدنت‌ .
‌باور ندارند توام همان‌طور که‌ دل ماندن‌ و بخشیدن شان ‌را داری ، دل رفتن و‌ فراموش کردن شان را داری .
باید حس‌ کنند جای خالیت را .

شاید به‌ خودشان بیایند و‌ ‌قَدرت را ‌بدانند .
 آن وقت ‌کمتر‌ قضاوت ‌کنند ، زخم زبان بزنند ‌و‌ دل بشکانند .
 بفهمند تو هم می توانی بروی و‌ تنهایشان بگذاری و دیگر مثل قبل نباشی .
گاهی باید رفت یک جای ‌‌دور تا آدم ها بفهمن‌د حقایق را ‌بی‌ حضور‌ .

#رویا_فرسیابی


 

همین ترس از دست دادن هاست که زندگی مان را سیاه پوش روزهای خوب کرده است .
همین که دلت به آخر قصه خوش نباشد و روز و شب جانت را بگیرد .
همین که بودنش ، گل یکی دو روزه شود و خودت بدانی با اولین طوفان باید نبودش را به جان بخری .
همین ترس از دست دادن هاست که نمی گذارد ، یک آب خوش از گلوی رابطه هایمان پایین رود .
همین ترس از دست دادن هاست که راه نفس هایمان را بند آورده و در یکی از همین روزها به جرم تلاش برای ماندنش ، جوانی ‌مان قربانی می شود .
همین ترس از دست دادن هاست که مهمان بی قراری دل مان شده و غافل مان کرده از آن خنده هایی که آخرش با اشک همراه است .
همین ترس نرسیدن مان است که کلاغ قصه مان مدت هاست خودش را در کوچه ایی بن بست گم کرده و پایان شیرین مان را رقم نمی زند .
گاهی آن قدر دلم را به نبودنت عادت  می دهم که بودنت فقط به یک روزمرگی تبدیل می شود .
گاهی آن قدر دلم  را با ساز نبودنت کوک می کنم که بودنت دیگر زیباترین موسیقی دنیا نمی شود .
همین گاهی عادت کردن های من است که جان با هم بودن مان را گرفته است و سیراب مان کرده از هر چه پایان شیرین است .

#پگاه_دهقان


 

بانوی سرزمینم :
آرام باش ؛ فریاد نزن .
اینجا گوشی برای شنیدن نداری ؛ سکوتت را بپذیر .
گفتنی هایت را در ذهن خسته ی خود نگهدار .
روزی صدایت را به گوش تمامی آن گرگ صفتانی که تو را ضعیف خواندند می رسانم ؛ همان حرف هایی که دنیا را ویران می کند !
کاش همه  می دانستند دلیل بیرون راندن آدم حوا نبود بلکه از همان اول هم آدم حوا را بازیچه ی افکار خود قرار داده بود .
بانوی سرزمینم بازیچه نشو .
فریادت را نگه دار ، روزی همین فریاد طنابی برای دار زدن آن همه تبعیض خواهد بود .
به تو قول می دهم .
آن روز نزدیک است .

#مریم_خروجی


 

تا بوق می زد ؛ می فهمیدم باید بروم پایین .
تند تند لباس هایم را جمع می کردم و تو راه حاضر می شدم .
او هم تا مرا می دید ، می گفت : باز هم این خانم خانوما هول هولکی دارد حاضر می شود .
منم می گفتم : خب چیکار کنم زود میایی .
حتی یک بار یادم است وقتی برایم بستنی گرفت هی نگاهش می کردم.
می گفت : نمی خوری بده من .
گفتم : نه . نه . می خورم .
 اخر سر آمد از من بگیرد که بستنی را مالیدم به صورتش .
کل پارک دنبالم دویید .
در خیابان امکان نداشت کنارش باشم و شروع نکنم به شیطونی کردن .
روی جدول ها راه می رفتم او هم هی می گفت : بسه بیا پایین می افتییی .
منم تندتر راه می رفتم .
وقتی بعد چند دقیقه چیزی نمی گفت : فکر می کردم ناراحت شده یا رفته ولی تا برمی گشتم منو می نداخت روی کولش . می گفت :

سرتق خانم مواظب خودت نیستی همین جوری می کنم .
امکان نداشت بیرون برویم و دیوانه بازی در نیاوریم .
من یادم هست همه چیز را .
هنوز یادم است .
انگار خسته شده بود .
انگار دختری می خواست که خانم باشد .
 خب . حتما حق با عشقم است دیگر ولی خب نباید به من می گفت :

به درد هم نمی خوریم .
اخر کل تهران از دست دیوانه بازی هایمان عاصی بودند .
بعد می گفت به هم نمی خوریم؟ :)

-نَرِسیده به دَریآ


 

مردهایی که دل شان برای دختر بچه ها قنج می رود را یک جور خاص دوست دارم .
آن هایی که تمام گل های دخترک گل فروش را یک جا می خرند .
آن هایی که آرزو دارند فرزندشان دختر باشد .
آن ها عجیب خواستنی هستند .
انگار به خودشان ایمان دارند که دل هیچ دختری را نشکسته اند یا شاید هم عاشق دختری شده اند که پدرش را بیشتر از جانش دوست دارد .
من این مردها را یک جور خاص دوست دارم

#راضیه_محتشمی


 

همیشه در تصوراتم مرد با غیرت مردی بود که اگر یک نفر چپ به من نگاه می کرد ، عربده می زد و حکم مرگ طرف را صادر می کرد .
اگر یک تار مو هایم را مردی جز خودش می دید سرم داد می زد : " بپوشان آن لامصب ها را ."
اگر مانتویم یک ذره کوتاه بود دعوایم می کرد و مثل پسر بچه ها با من قهر می کرد و خیلی چیزهای دیگر .
این ها غیرت هست ، دلگرمی می دهد ، ذوق می دود زیر پوست آدم اما در دراز مدت خسته ت می کند .
غیرت را بد برایمان تعریف کردند .
غیرت فقط صدا کلفت کردن و عربده کشیدن نیست .
غیرت فقط " موهایت را بپوشان " ، " بلند نخند " ، " با فلانی حرف نزن " نیست .
غیرت ، یعنی نگذاری سفیدی چشمانش رگه ی قرمز بیندازد .
یعنی نگذاری صدایش از بغض و شونه هایش از غم بلرزد .
غیرت یعنی ، مراقب دلش باشی .
مراقب روحش باشی .
غیرت یعنی ، فقط تو بتوانی خنده بیاوری روی لبانش ، حتی در بدترین شرایط .
غیرت یعنی ، خنده ها و گریه ها و غرغر کردن ها و ناز کردن هایش فقط برای تو باشد .
غیرت یعنی ، بمانی به پایش و با ماندنت ثابت کنی می خواهی فقط مال تو باشد ، نه با داد و دعوا .
غیرت یعنی ، زل بزنی در چشمانش و بگویی : " غیرِ تو ، هیچکس نمی تواند دلم را بلرزاند ."
غیرت فقط در وجودِ مردانی که یک عالم ریش و سیبیل دارن نیست .
من غیرت را در وجود پسر بچه ای دیدم که سعی داشت گریه ی دختر کوچولوی همسایه را تبدیل به خنده کند .

#مهسا_امیری_راد


 

مگر تعهد فقط نوشته و امضایی است که داخل این دفترات مزخرف محضر خانه می زنید ؟
یا مگر فقط به آن انگشترهای پر زرق و برق امروزیست که از چشم و هم چشمی اقوام روز به روز سنگین ترش را انتخاب می کنید ؟
یا مگر به هم بستر شدن با کسی است که تا به حال حتی دست هایش گرمی ای برای تان نداشته است !؟
چه تعهدی بالاتر از قلب تان که با تپش های قلب دیگری تنظیم می شود ؟
 چه تعهدی شیرین تر از طعم بوسیدن لب هایی که قبل از هوس ، از خستگی های روزمره خلاص تان می کند؟
چه تعهدی بالاتر از لمس دست هایی که گرمای شان می توانند خیال تان را راحت کنند مثل یک کوه پشت تان هستند ؟!
تعهد کتبی نیست ! قلبی است !
تعهدهای کتبی به دستی و قلمی بند است برای فسخ شدن شان !
اما امان از تعهدات قلبی !
مگر پاک می شوند .
مگر می شود فسخ شان کرد .
شاید بشود اما با دست های کسی به نام ' مرگ ' !
و این قسمت قشنگ تعهدات قلبی ست !

#نیلوفر_رضایی
 


 

بچه که بودم تمام دغدغه ام این بود پسر عمه هایم سرم را کلاه نگذارند .
سهم لواشک ده تومنی ام را هاپولی نکنند .
تا بقالی تیمور که می خواستیم برویم با موتورهای خیالی مان مسابقه می گذاشتیم "قااان قااان".
با همان شلوار گل گلی زرشکی کوچه ها را فتح می کردیم .

عشق بچگی ام درختان گیلاس و هلو خانه عزیز جون بود که تابستان هر سال میوه می دادند .
بچه که بودم غم هایم با یک بستنی توت فرنگی میهن تمام می شد .
جایزه معدل بیستم یک عروسک باربی قرمز پوش بود .
بزرگ که شدم همه چیز تغییر کرد دغدغه هایم دیگر زورگویی پسر عمه هایم نیست .
تا بقالی که بخواهم بروم باید یک ساعت جلو ایینه بایستم که نکند بگویند دختره چقدر بی کلاس است .
عشقم میان میوه های حیاط عزیز خلاصه نمی شود حتی میوه های باغ هم به چشمم نمی آیند .
غم هایم با بستنی توت فرنگی دیگر رفع نمی شوند .
شب ها باید سیل بیاید تا شاید فردایش عادی شوم .
می دانی . می خواهم بگویم :
‌بچه که بودم دنیایم کوچک بود ؛ خوشی هایم بزرگ .
بزرگ که شدم دنیایم بزرگ شد اما خوشی هایم اندک .

#فاطمه_مقدم ❤️


 

چه کیفی دارد کسی باشد که وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا می زند ؛ لبخندی رویِ لبانت نقش ببندد و تو آرام بگویی جانم .
به گمانم این طور که باشد ، تو حتی عاشق نامت می شوی که از طرز صدا کردنش بفهمی اسمت که هیچ 
حتی وجودت ، مالکیتش به اشتراک گذاشته شده بینِ تو و اوی زندگی ات !
چه لذتی دارد صدایی مدام نامت را تکرار کند و تا تو جانم بگویی ؛ بگوید امان از حواس پرتی .
یادم رفت چه می خواستم بگویم .
دوباره نامت را تکرار کند و تو بدانی این بار هم به شوق
شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده !
همیشه ابراز علاقه با گفتن جانم ؛ عزیزم ؛ عشقم نیست .
گاهی تمامی ِ شیرینیِ یک حس در گفتنِ نـام آن هم با میم مالکیت خلاصه می شود !
تو هیچ می دانی با همین سادگی های کوچک اما دوست داشتنی می شود خوشبخت بود و زندگی کرد ؟

#عادل_دانتیسم


 

ﺯﺮﺎ ﺭﺍﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ !
ﺍﻧﺸﺘﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ !
ﻓﺮﻭﺪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ !
ﺍﺳﺘﻮ ﺟﺎﺑﺰ ﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﻋ ﺪﺭ ﺗﻨﻮﻟﻮ ﻧﻮﻦ ﺑﻮﺩ ﻫﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ .
ﺑﻞ ﺘﺲ ﻫﻢ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ !
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭﻫﻤﺴﺎ ﻣﺎ :

⚪️ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﻨﺪ ﺩﻭﺩ ﻣ ﻨﺪ ﺗﺎ ﺸﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩ !
⚪️ ﺪﺭ ﻮﺳﻔﻨﺪ ﻣ ﺸﺪ ﻭ ﻧﺬﺭ ﻣ ﺩﻫﺪﺗﺎ ﻇﻠﻢ هایش ﺑﺨﺸﺪﻩ ﺷﻮﺩ !
⚪️ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺸﻠﺶ ﺣﻞ ﺷﻮﺩ !
⚪️ ﺩﺍ ﺍﻡ ﺑﺮﺍ ﺎ ﺮﺩﻥ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩ ، ﺑﺨﺸ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﺍ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺦ ﻣﺤﻞ می دهد ﻭﻟ ﺑﻪ ﺍﺵ 3 ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻮﺳﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ !
⚪️ ﻋﻤﻮﻢ ﻭﺻﺖ ﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺍﺭﺍ ﺧﻮﺩ ﻪ ﻣﻨﺰﻝ 100 ﻣﺘﺮ ﻬﻨﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺨﺮﻧﺪ ﺩﺭﺣﺎلیکه  ﺴﺮ 30 ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ 35 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﻭ ﻣﺠﺮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍ ﺷﻬﺮﻪ ﺩﺍﻧﺸﺎﻩ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ 2 ﺷﻔﺖ ﺎﺭﻣ ﺑﺎﺷﻨﺪ .
⚪️ ﺧﺎﻟﻪ ﺑ ﺳﻮﺍﺩﻡ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺻﺪﻗﺎﺕ ﻭﺍﺭﺰ ﻣ ﻨﺪ ﺗﺎ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﺎﺷ ﺍﺯﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺎﺶ ﺑﺨﺸﺪﻩ ﺷﻮﺩ .
⚪️ ﺪﺭﺑﺰﺭ ﺑﺮﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺁﺭﺗﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﻧﻮﺲ ﻭ ﺭﻣﺎﻝ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻣ ﺷﻮﺩ !
⚪️ ﺴﺮ ﺸﺖ ﻣﺎﺷﻨﺶ ﻣ ﻧﻮﺴﺪ : ﺑﻤﻪ ﻗﻤﺮ ﺑﻨ ﻫﺎﺷﻢ ! ﻭﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻣﺘﻠ ﻣ ﻮﺪ !
⚪️ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺍ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ ﺗﺼﻤﻢ ﺮﻬﺎ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺘﺨﺎﺭﻩ ﻣ ﻨﻨﺪ !
⚪️ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﺎﻫﻬﺎ ﺎﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﺮﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻣ ﺷﻮﺩ ، ﺑﻪ ﻫﺎ ﺯﺮ 15 ﺳﺎﻝ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣ ﻨﻨﺪ
 ⚪️ ﻣﺪﺮ تا ﺎﺳ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﺍﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺯﺩ ﻋﻮﺍﻣﻔﺮﺒ ﻣﻨﺪ ﺯﺮﺍ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﻃﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻭﺗﻔﻮﺾ ﺍﺧﺘﺎﺭ ﻧﻤﻨﺪ !
⚪️ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺦﻣﺎﻥ ﻣ ﺑﺎﻟﻢ ﻭﻟ ﺑﺮﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﺎﺳﺨﻮﻧﺴﺘﻢ !
⚪️ ﻣﺮﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣ ﺳﺘﺎﺋﻢ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺎﺭﺍﺑﻪ ﺩﻕ ﻣ ﺁﻭﺭﻢ !
⚪️ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍ ﻣﺎ ﺑ ﺍﺭﺯﺵ ﺗﺮﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﺍﺳﺖ !
⚪️ ﺩﺭﺁﻣﺪ  ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺑﻌﻀ ﻣﺪﺍﺣﺎﻥ ﺑﺶ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﺎﻩ ﺍﺳﺖ !!
ﺁﺎ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪ ﺯﺮ ﻮﺳﺖ ﻣﻤﻠﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ !?
⚫️ ﺑﺰﺭﺘﺮﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﻧﺎ ، ﻧﺎﺩﺍﻧ ﻧﺴﺖ ﺑﻠﻪ ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﻧﺎ ﺍﺳﺖ ⚫


 

گفتم نمی خواهمت اما کار من نیست پای نخواستن " تو " ایستادن !
" من " مثلا از روی حواس پرتی صدایت می زنم و " تو " حواس پرت تر بگو جانم ؟!
بگذار تکه پاره های وجودمان ، همین چند تکه ی باقی مانده ی را همین گونه بی حواس 
دوباره سر هم کنیم برای ما شدن !
و لطفا به رویم هم نیاور .
این راهی که از یک سمت به تو ختم می شود را روزی برای دور شدن از هوایت قدم زده ام !

#طاهره_اباذری_هریس


 

عشق که تو باشی ، پاهایم کنارت می مانند ، با تو قدم بزنند !
من در شهر گمم !
تو که باشی ، دست هایم می مانند کنارت تا شعر شوی !
من ، گمم !
تو عشق باشی چشم هایم مات تواند و  با من راه نمی آیند !
من گم شده ام ! 
وقتی هستی فکرم پیش توست و من در شهر ! 
از وقتی تو را عشقم صدا می زنم ، من در شهرم؟
کنار توام ؟
نه !
آری !
انگار عاشقم !
منِ توام !

#حامد_نیازی


 

دفعه اول همیشه همه چیز ساده تر است .
دوستت دارم گفتن هزار تا سبک سنگین کردن نمی خواهد و گفتن دلتنگی من من کردن .
عوص نکردن تار موش با دنیا راحت ترین کار است و پای بدی هایش ماندن ممکن ترین .
دفعه اول خودت هستی .
همان قدر که در خلوتت عاشقش هستی و چشمانت خندان است از بودنش در زندگیت .
جلو رویش هم عاشقی و لبانت خندانِ از حسِ خوبِ کنارش بودن .
اولین بار وقت داری برایش .
گوش داری برایِ شنیدنِ حرفایش .
صبر داری برایِ دیدنِ عشق در نگاهش و شنیدن دوستت دارم از لبانش و دل داری برای عاشقی کردن .
ولی بعد از آن دوستت دارم هایت مزه دوستت دارم اولیه را نمی دهد یا بویِ اجبار می گیرد یا بویِ اکراه .
بعد هر بار عزیزم گفتن تو دلت هزار بار بغض می کنی که چرا لبانت باز شده به عزیزم گفتن به کسی به غیرِ از او .
بعد از اولین بار ، پای بدی ماندن مضحکه .
لبخندایِ وسطِ کار بخاطر حرفش که یادت آمده غیر ممکن یا شب تا صبح رویایش را دیدن .
بعد از اولین بار وقت نداری برای دیدنِ کسی .
آغوش نداری برای آرام کردنِ یکی .
شانه نداری برای شانه به شانه راه رفتن کنارِ کسی .
بعد اولین بار
تنها چیزی که داری یک دل شکسته ست که بدجور از دوستت دارم گفتن و ماندن پایِ دوستت دارمی که اولین بار شنیده زخم خورده .
قلبی که موقع دوستت دارم هی هشدار می دهد :
نشکنی دوباره منو !
#فاطمه_جوادی


 

اوایل دهه شصت تنها شامپوی موجود ، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود .
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می کردیم و اگر شانس یارمان بود و از همان شامپو ها یک عدد صورتی رنگش که رایحه سیب داشت گیرمان می آمد حسابی کیف می کردیم .

سس مایونز کالایی لوکس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شکلاتی یام یام تنها دلخوشی کودکی بود.

صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت !
بگو مگو ها سر کپسول گاز که با کامیون در محله ها توزیع می شد ، خالی کردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب .
جیره بندی روغن ، برنج و پودر لباسشویی .
نبود پتو در بازار ، تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت و پوشیدن کفش آدیداس یک رویا بود .
همه این ها بود ، بمب هم بود و موشک و شهید و . اما کسی از قحطی صحبت نمی کرد .
یادم هست با تمام فشارها وقتی وانت ارتشی برای جمع آوری کمک های مردمی وارد کوچه می شد بسته های مواد غذایی ، لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود .
همسایه ها از حال هم با خبر بودند ، لبخند بود ، مهربانی بود ، خب درد هم بود .

و اما امروز .
امروز فروشگاه های مملو از اجناس لوکس خارجی در هر محله و گوشه کناری به چشم می خورند و هرچه بخواهید و نخواهید در آنها هست .
از انواع شکلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی ، لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت و .

داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور ، نوشابه انرژی زا تا بستنی با روکش طلا !

و حال ، این تن های فربه ، تکیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل های گران قیمت از شنیدن کلمه قحطی به لرزه افتاده به سوی بازارها هجوم می بریم .
مبادا تی شرت بنتون گیرمان نیاید !
مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود !
صورت های دستکاری شده .
جراحی های بیهوده .
 دل های اجاره ای .
متاسفانه اشتهایمان برای مصرف ، تجمل ، فخر فروشی و له کردن دیگران سیری ناپذیر شده است .
ورشکسته شدن انتشارات .
 تعطیلی مراکز ادبی فرهنگی و هنری برایمان مهم نیست ولی از گران شدن ادکلن مورد علاقه مان سخت نگرانیم !
می شود کتاب ها نوشت .
خلاصه این که این روزها لبخند جایش را به پرخاش داده و مهربانی به خشم .
فقط کافیست یک ذرّه احساس کنیم که یکى مخالف نظر ماست انوقت چنان نابودش می کنیم که انگار هیچ خدایی رو بنده نیستیم .

قحطی امروز که ما ایرانیان در این روزگاران آن را به وضوح لمس می کنیم : قحطى اخلاق است !
قحطی همدلیست !

قحطى رفاقت است !  

قحطی عشق است !  

قحطی انسانیت است !

#ناشناس


 

من یک روز ، دلم را مجاب خواهم کرد  .
به رایزنی با تمام احساسات شورشی قلبم که بفهمد این همه تکاپو برای آرامشی تظاهری آن هم این چنین بی وقفه کاری ست مزحک و ناممکن  !
این همه تلاش بیهوده ست
وقتی هیچ کس هیچ زمانی حجم تشویش چشم هایم را نمی فهمد  !
وقتی هیچ کس سپید شدن چند تار کنار شقیقه ام را نمی بیند  !
این روزها قهوه هایم را هم بی شکر می خورم  !
همانند روزهایم  !
تلخ و گس  !
لمس حقیقت یعنی همین  !
یعنی قهوه هایت را تلخ می خوری تا روزهایت را بفهمی  !
این روزها دیگر نگاهم هیچ رنگی از گرما ندارد  .
تمام پیچ و تاب قرنیه ام زمستانی شده  !
این روزها تمام #احساساتم را بالا آورده ام تا دیگر نبینم ، نفهمم ، حس نکنم  !
نبازم !
این روزها  .
آه از این روزها که نمی گذرد  !
که نمی گذرد و تمامش شعر می شود  .
دود می شود  !
ریه ام را پر می کند  .
آه از این روزها  !

#ف_انصاریان


 

آن هایی که ما را ترک می کنند ، از خودشان جنازه‌ای باقی‌ می گذارند به نام خاطره .

جنازه‌ای که نه می‌‌شود دفنش کرد نه فراموش .

از آن پس چنان بردبارانه خاطره‌ها را بر شانه هامان حمل می‌کنیم ، انگار خودمان پیش از آنها مرده بودیم.

همین است که می‌‌گویم برای آمدن‌ها و رفتن‌ها مرزی بگذار .

مگذار دیر بفهمی که بینِ مرگ و نابودی ، فاصله ایست به اندازه ی نبودنِ کسی‌ که عزیز می‌‌داشتی .
#نیکى فیروزکوهی


 

بیایید تصور کنیم  این قدرت را داشتید که هر شب هر خوابی که اراده می کردید می دیدید و طبیعتا با شروع این ماجرا شما هر آرزویی که دارید در این خواب ها بر آورده می کنید .

هیچ لذتی در این خواب ها دور از دسترس شما نیست .
 بعد از مدتی شما به این فکر می افتید که خواب هایتان را هیجان انگیز تر کنید .

دنبال خواب هایی می روید که کاملا تحت کنترل شما نیستند ، خواب هایی که شما را سوپرایز می کنند .

به مرور زمان ماجرا جویی و غیر قابل پیش بینی بودن خواب های شما بیشتر و بیشتر می شود تا جایی که یک شب شما خواب زندگی را می بینید که هم اکنون در آن هستید .

#آلن واتس


 

وقتی می روم رژ لب می خرم ؛ دلم می خواهد صورتی ترین یا قرمز ترین یا بنفش ترین رژ لب را بزنم اما معمولا می روم سمت یک رژ مات که بشود در مهمانی خانوادگی و دانشگاهم زد !
وقتی می خواهم آرایش کنم دلم می خواهد پشت پلکم سایه ی سبز بزنم اما مثل همه فقط یک خط سیاه پشت مژه هایم می کشم و ریمل می زنم !
دلم می خواهد موهایم یک رنگ هیجان انگیز کنم اما وقتی می روم رنگ مو بخرم قهوه ای را بر می دارم

آن قدر دوست دارم با مانتوی سفید با گل های قرمز که دامنش چین دار باشد بروم در خیابان اما همه مانتو هایم ساده اند با رنگ های معمولا سرد !
به خود من باشد هوس دارم وسط خیابان بدوم و آواز بخوانم و بلند بلند بخندم یا حتی در خیابان گریه کنم !
اما نمی شود ! می دانی ؟
من اگر شکل خودم باشم شکل بقیه نیستم !

به من گفتند آن جوری درست نیست ! قشنگ نیست !
مامان بزرگم به من گفته دختر باید سنگین رنگین باشد !
مامانم به من گفته دختر باید شیک و قشنگ باشد !
بابایم هروقت مثل خودم بودم به من چشم غره رفته !
این روز ها همه مان همین هستیم ! قانون های نانوشته دارند سمت اهداف موهوم زندگی هل مان می دهند .
 هر روز بیشتر شکل الگوهای نادیده ی ذهنی مان می شویم !
این که موی بنفش با شال زردم به قشنگی موی بلوند با شال زرشکی است ؛ چیزی در مایه های این است که گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد !
می دانی ؟ ما داریم بخاطر نگاه بقیه خودمان را عوض می کنیم !
بهتر نیست نگاه هایمان را عوض کنیم تا خودمان آن قدر عوض نشویم .
من خیلی دلم می خواهد شکل خودم باشم .
شما دلتان نمی خواهد ؟

#مانگ_میرزایی


 

خسته بود .
جوری که روی صندلی ماشین ولو شده بود .
دستش را آرام کشاند سمت من .
دستم را محکم گرفت .
جوری که انگار دو تایی داشتیم دنده ی ماشین را عوض می کردیم .
برگشت سمت من .
+ حمید .!
من اگر روزی بمیرم ، چقدر طول می کشد فراموشم کنی ؟!
- باز خل شدی تو ، این چه حرفی است !
+ جدی می گویم . جوابم را بده .
- نمی دونم ! یک سال ، ده سال ؛ ولی راستش نه ! هیچ وقت . یه چیز هایی در خون آدم است ! مثل حسی که به وطنش دارد ! تازه وقتی از آن دورتر می شوی بیشتر به آن فکر می کنی !
دستم را محکم تر گرفت .

آنقدر محکم که مجبور شدم تا خود خانه با دنده ی دو برانم .

#حمید_جدیدی


 

اما زن ها هرگز چشم های مردی را که اولین بار طعم دوستت دارم را  نشان شان داده ، فراموش نمی کنند.
زن ها نفرت را یاد ندارند .
قادر اند سال ها با کسی زندگی کنند که شاید هرگز دوستت دارم از انها نشنیده اند .
اما غمگین اند .
این دختر های کوچکی که شاید مادر هم خطاب شوند .
دلتنگی هایشان را بر سر دانه های کش باف شالگردن پسرشان خالی می کنند .

نمی توانند وقتی که راه گلوی شان از بغض ها بسته شده ، بروند کنار پنجره ی باران زده و دلتنگی شان را با سیگارشان دود کنند .
راستش پای دیگ قرمه سبزیشان اشک می ریزند چون زن اند .
وقت هایی که خسته اند با دوستی به مسافرت نمی روند .
خستگی شان را می گذارند و با صدای جارو کشیدن بغض شان را قورت می دهند .
همین که غذای شان اماده باشد .

همین که لباس ها اتو کشیده در کمد باشد .
برای همه کافیست . کسی حال دلشان را نمی پرسد .
شاید این زن ها ناخن هایشان را  ؛ موهای شان را ؛ هرگز بلند نکنند .
لباس های گلدار نپوشند و برایت اواز نخوانند و این زن های غمگین ، موهای خرمایی رنگشان
 در روزهای جوانی ارام ارام سفید می شود و هیچ کس ؛ هیچ کس ، نخواهد فهمید به انها چه گذشت .
#فاطمه_بهار


 

دل ، چیز عجیبی ست .

هم بردنش سخت است ، هم کندنش عذاب آور‌ !
دل اگر بخواهد همه چیز محبوب تان خواستنی ست ، دل فقط به دل راه ندارد .

به چشم ، به دست ، به هوش و حواس ، دل به روح راه دارد . 
راستش را بخواهید دست های تان همیشه برای خودتان باقی می‌ماند .

هر چند وقت یک بار گاه نگاهش می‌کنید جای خالی دست های محبوب تان را حس می‌کنید .

با خودتان می گویید : با همین دست ها گیسوانش را مرتب می کردم ، با همین دست ها دست هایش را می‌فشردم یا گام هایی که با پا های خودتان ، در کنار محبوب تان برداشته‌اید . در آینه چشم های خودتان را براَنداز می‌کنید و پیش خودتان فکر می‌کنید که روزی لبخند محبوب تان را مشاهده می‌کردید . 

اما دل ، داستانش فرق می‌ کند .

یک لحظه ، یک آن ، یک نظر کافی ست ، تا برای همیشه دلی که دارد در سینه‌ی شما می تپد ، از آن خودتان نباشد . 
دل چیز عجیبی ست ، در سینه‌ی خودتان می‌ تپد ، اما برای خودتان . نه !!

#میثم _اسفندیار


 

غرور لعنتی همواره چوب لای چرخ زندگی‌های مان انداخت .
گوش ندادیم به حرف کسی که دل سوزمان بود .
انجام ندادیم کاری را که می‌دانستیم باید .
پیام ندادیم به کسی که دل‌تنگمان بود .
نگاه نکردیم به کسی که برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کردیم .
نرفتیم ، نخواستیم ، نپرسیدیم ، چرا ؟
چون مثلا غرورمان خدشه‌دار می‌شد ، می‌رفت زیر سوال ، لگدمال می‌شد !
ولی اصل ماجرا چه بود ؟ یک لج‌بازی کودکانه‌ی مضحک با دل مان که خیلی چیزها را از ما گرفت !


 

تا به حال برای دلت مادری کرده ای ؟

در آغوشش بگیری و دست نوازشی به سر و رویش بکشی  ؛ بگویی : جان دلم ، بی تاب نشو این قدر ،  روزهای بی حوصلگی ات تمام می شود .
پدری چه ؟ پدری کرده ای ؟
غیرتی شوی از این همه بی تابی اش ! صدایت را خش دار کنی و بلندتر ، جوری که از ابهت صدایت بترسد سرش فریاد بزنی :
که ای دل بی مروت ، بس است به خودت رحم نداری ، به من پدر رحم کن رها کن آن بی مذهبی را که تو را به این روز انداخته !
باید برای دلتان پدری و مادری کنید .
هوایش را داشته باشید .
این دل را تنها و بی کس نکنید که مبادا میان آن همه بغض ، بی دل شوید .


 

خواستیم ادعای بزرگ شدن کنیم ؛ به لب های مان اجازه ی بوسه به سیگار را دادیم .
بزرگ نشدیم !
گفتیم لابد باید عاشق یک جنس مخالف شویم برای بیشتر دیده شدن .
دیده نشدیم ! 
با خودمان گفتیم ازدواج بهترین راه بزرگ شدن است ،  " او " را وارد زندگی مان کردیم . 
نه می دانستیم چه می خواهیم نه می دانست چه می خواهد .
قلب فرستادیم و تحویل گرفتیم ؛ زیر یک سقف رفتیم و با بالا رفتن اولین صدا فهمیدیم هنوز بزرگ نشدیم .
" گفتند " بچه دار شوید تا زندگی تان آرام بگیرد .

حالا ما ، هی کش می دهیم این نسل سر در گرم را ؛ بدون آن که بدانیم مشکل عمیق تر از این حرفاست و " ما هنوز بزرگ نشدیم ".!

#سحر_رستگار


 

آدم‌هایی‌ را که زیاد دوستت دارند ، بیشتر دوست داشته باش  و آن هایی را که زود ترکت می کنند ، زودتر فراموش کن .
زندگی‌ همین است .
تعادل میان عشق و نفرت .
تعادل میان بودن‌ ها و نبودن ها .
تعادل میان آمدن‌ ها و رفتن ها .
زندگی‌ مرزی ‌ست که می گذاری تا کسی‌ هستی‌ تو را نیست نکند .
مرزی برای  آن هایی که می‌گویند " دوستت دارم "  و " همیشه با تو خواهم ماند "

#نیکى_فیروزکوهی


 

خوشبختی بزرگی ست داشتن کسی که همیشه لحظاتی را برای بودن در کنار شما کنار می گذارد و نسبت به شما حس مسئولیت دارد .

همیشه بخشی از خود را سهم شما می داند و برای بی قراری های تان آرام و قرار می شود .

همواره نسخه ای برای خوشحال کردن تان در دست دارد و در تقسیم کردن حال خوبش یکی ازخارج قسمت های مطلق ذهنش هستید .

زیبایی قلب و ذهن تان را ملاک دوست داشتن تان می داند و لبخندش آرایش چهره تان می شود .

برای غافل گیرکردن تان دنبال مناسبت نیست و در دایره ی قضاوتش برای شما شعاعی در نظر ندارد .
ازاطراف تان صرف نظرکنید ؛ شاید خوشبختی تان در کسی همین حوالی دارد لبخند می زند !
خوشبختی های دم دستی تان را قدردان باشید .

#ناهید_آقاطبا
❤️❤️❤️


 

رفتنی‌های مانده را بفرستید بروند .
ماندنی‌های زخمی ، زخمی‌تر می‌کنند رابطه را .
جا باز کنید برای آمدنی‌های پشت در مانده .
نه آزار ببینید نه آزار دهید .
رها کنید نشدنی‌های کش آمده را .
نفسی تازه کنید .
خودتان را از بار ملامت‌های به خورد‌تان داده شده خلاص کنید .
یک حس‌هایی عشق نیست ؛ پافشاری بیهوده‌ایست که علتش ترس از تنهاییست .
حتی اگر عشق باشد راهش این نیست .
در عشق جایی برای تحقیر نیست .
رها کنید تا طوفان رابطه آرام بگیرد .
برگشتنی اگر باشد به ضرب و زور نیست ، به گذشتن از خود است و حاصلش با هم شدنی ماندنیست .

#پریسا_زابلی_پور


 

هرگز تسلیم نشوید .
وقتی مشکلی رخ می دهد .
وقتی جاده سربالایی است .
وقتی پول کم و بدهی زیاد است .
وقتی دلت می خواهد لبخند بزنی اما مجبوری که آه بکشی .
وقتی تحت شرایط فشار و خفقان هستی .
نفس بکش اما تسلیم نشو !
زندگی سرشار از فراز و نشیب است .
ما می‌دانیم و لمسش می‌کنیم .
بارها شکست می‌خوریم .
و وقتی که باید تلاش کنیم دست از کار و تلاش بر می‌داریم .
اگر پیشرفت ، کند است هرگز تسلیم نشوید .
موفقیت شاید در یک قدمی شما باشد .
در مقابل شدیدترین ضربات به نبرد ادامه بدهید .
در بدترین شرایط است که نباید تسلیم شوید .

نبرد سخت تر = پیروزی شیرین تر


 

کاش همه معنی راز زندگی را می دانستیم .
راز زندگی درک کردن می‌خواهد .
زندگی چیز کوچک و بی‌معنی نیست که راحت بتوان از آن گذشت.
زندگی از هرچیزی که فکرش را کنی گران تر و دست نیافتنی تر است .
راز زندگی تو هستی .
بودن تو .
سلامتی تو و خندهای شیرین خودت و ضربان قلبی که هر ثانیه می‌شنوی و چشمانی که هر روز صبح می‌گشایی .
راز زندگی .
زندگی دوباره هر روز توست .
زیرا آدمی یک بار به دنیا می آید و یک بار زندگی می کند پس تا می توانی زندگی را زندگی کن !


 

دخترها با عشق اول شان ، راحت و ساده تر هستند .
ساده می پوشند . ساده رفتار می کنند .
اما نگاه شان شیطنت عجیبی دارد .
وقتی می خندند ، چشمان شان برق می زند .
به آرامی نگاهت می کنند .
به آرامی صدایت می زنند .
اگر اذیت شان کنید .
اگر فریب شان بدهید .
اگر ترک شان کنید .
اگر دنیای شان را زیر و رو کنید .
دیگر سادگی را فراموش می کنند .
کم کم ، غلیظ تر آرایش می کنند .
رنگِ لباس هایشان با زرق و برق بیشتری تغییر می کند .
در عکس هایشان ، با غرورِ زیاد به دوربین خیره می شوند .
اما خنده های شان هم دیگر حقیقی نیست .
تلخ پوزخند می زنند .
دیگر سادگی هیچ کس چشمان شان را نمی گیرد .
دیگر هیچ مردِ معمولی را نمی پسندند .
دیگر برای هیچ مردی رویایی ندارند .
باید قهرمان باشی تا قهرمان ببینندت .
و اما کلامِ آخر .
به هر چیزی دل میبندند جز قلب
جز " عشق"

#حسن_خیری


 

برای آغوش تان کد بگذارید !
یک کد امنیتی که هرکسی رمزش را بلد نباشد .
که رقم هایش را فقط یک نفر داشته باشد .
یک نفر که برای پیش مرگ تان شدن یک ثانیه هم تعلل نکند .
یک نفر که دوست داشتنش بوی مرام و معرفت و صداقت بدهد !
یک نفر که از رفتن هیچ چیزی نفهمد !
فقط ماندن را بلد باشد .
این آغوشتان را جدی بگیرید .
کد را اشتباه وارد کنند .
هی می لرزد . 
هی می لرزد .

#حامد_رجب_پور


 

می‌ دانم بانو وقتی‌ که دلت می‌گیرد جلوی آینه می‌ایستی‌ و کمی‌ آرایش‌ می‌ کنی‌ و کمی‌ عطر می‌زنی کمی‌ نیشخند می‌ زنی‌ به خودت .

به دلتنگی‌ هایت که برای شان‌ نقاب می‌ دوزی و هیچ‌ کس‌ شک نمی‌کند که تو خسته‌ترین‌ زن‌ دنیایی .


 

باید راهی یافت .
برای زندگی را زندگی کردن ، نه فقط زندگی را گذراندن .
باید راهی یافت ، برای صبح ها با امید چشم گشودن .
برای شب ها با آرامش خیال خوابیدن .
این طور که نمی شود .
نمی شود که زندگی را فقط گذراند .
نمی شود که تمام شدن فصلی و رسیدن فصلی جدید را فقط خنکای ناگهانی هوا یادت بیاورد .
نمی شود تا نوک دماغت یخ نکرده حواست به رسیدن پاییز نباشد.
اینطور پیش بروی یک آن چشم باز می کنی خودت را میان خزان زرد زندگی ات میابی .
و یادت هم نمی آید چطور گذرانده ای مسیر بهاری و سبزِ زندگی ات را .
اصلا خدا را هم خوش نمی‌آید .
راهت داده به دنیایش که نقشت را ایفا کنی .
یک روز خوب و حتی یک روز بد .
یک روز شیرین و حتی یک روز تلخ .
یک روز آرام و حتی یک روز پر 
هیاهو .
وظیفهٔ تو زندگی را با تمام و کمالش زندگی کردن است .
با تمام سکانس های تلخ و شیرین اش .
نمی شود که همه اش خسته باشی و سر سکانس های تلخ بهانه بیاوری و گوشه‌ای به قهر کز کنی و بازی نکنی .
حق داری که خستگی‌ات را در کنی .
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی .
اینطور که نمی شود .
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد .
باید زندگی را زندگی کرد .

#سمانه_ملک_پور


 

گاهی فقط یک حاشیه امن و آرام می‌خواهی .
به دور از تمام دوست داشتن ها
به دور از تمام دلتنگی ها
به دور از تمام خواستن ها و نخواستن ها .
چشمانت را ببندی لم بدهی وسط یک بیخیالی مطلق 
و تا چشم کار می کند ؛ عین خیالت نباشد !

#نرگس_صرافیان_طوفان


 

من تو را تصویر خواهم کرد .
تو را به رنگ ، به نور و به آوازهای رنگین تبدیل خواهم کرد .
تو را به گل ، به کوه و به رودخانه‌های خروشان تبدیل خواهم کرد .
من از تو دنیا را خواهم ساخت و برای تو ، دنیا را .
اگر سخنم را باور نمی کنی هنوز قدرت دوست داشتن را
باور نکرده ‌ای .

#نادر_ابراهیمی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها