یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری .

دیگه میتونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی .

یه جور رهایی و بی احساسی کامل ، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمیکنی ، به همه لبخند میزنی .
کتاب : قهوه سرد آقای نویسنده 
| #روزبه_معین |


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها